۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

صدور حکم قطع ید برای یک جوان تهرانی

شعبه ی 1156 مجتمع قضايي بعثت،‌ به ریاست قاضی گیوکی براي يك یک شهروند 21 ساله، حكم قطع يد صادر كرد.

، وی به اتهام سرقت از یک قنادی محکوم به چنین مجازات غیرانسانی شده است.

در دادگاه با استناد به آيه ای از قرآن « السارق و السارقه فاقطعوا ايديهما...» و مواد 197، 198، 199، 200، 201، 677، 667 و 480 قانون مجازات اسلامي متهم را به قطع يد بابت حد سرقت،‌ رد اموال، 6 ماه حبس بابت تخريب، پرداخت ديه و 6 ماه حبس بابت تمرد از مأموران پليس محكوم مي‌كند.
حکم قطع ید، یکی از غیرانسانی ترین رفتاری است که با مجرمان انجام می شود و طی چندماه گذشته در ایران مسئولان قضایی بارها این حکم را به اجرا درآورده اند.

نزاع دزدان و قدرتمندترین خدایان

پوشیده نبود که خامنه‌ای در جریان نزاع رفسنجانی و احمدی‌نژاد بر سر دانشگاه آزاد، سرانجام جانب احمدی‌نژاد را خواهد گرفت. در این هفته خامنه‌ای با ارسال نامه‌ای به دو طرف درگیر، حکم خود را به نفع احمدی‌نژاد صادر کرد و سرنوشت یک ثروت کلان چند صد تریلیون تومانی را که درآمد سالانه آن صدها میلیارد تومان است، به دست دار و دسته خودش و احمدی‌نژاد سپرد.
رفسنجانی در دوران زمام‌داری خود به عنوان رئیس جمهوری اسلامی، با قرار دادن سررشته امور اقتصادی در دست طرفداران خود، تثبیت آن‌ها در مراکز پردرآمد اقتصادی و مالی دولت، واگذاری مؤسسات دولتی به حامیان خود و دائر کردن مؤسساتی که منبع درآمدهای کلان باشد، موقعیت سیاسی خود را به شکلی پایدار تضمین کند.
اوضاع اما آن‌گونه که او طراحی کرده بود، پیش نرفت و رقیبان‌اش سرانجام با به قدرت رساندن احمدی‌نژاد بر او پیروز شدند. اینان برای این که ضربه جدی به رفسنجانی و طرفداران وی وارد آورند، به تدریج مراکز مهم اقتصادی و مالی دولتی را از چنگ وی درآوردند و خود بر آن‌ها چنگ انداختند. یکی از این مراکز مهم نفت بود که پس از یک رشته کشمکش‌ها بالاخره از تصرف رفسنجانی و کارگزاران وی درآمد و به تصرف گروه طرفداران احمدی‌نژاد درآمد. یکی دیگر از مراکز درآمدهای کلان برای رفسنجانی و طرفداران وی دانشگاه آزاد بود که بعد از نفت بیش‌ترین اهمیت را به لحاظ اقتصادی و سیاسی برای آن‌ها دربرداشت. احمدی‌نژاد در دوره چهار ساله‌ی نخست زمام‌داری‌اش برای گرفتن دانشگاه آزاد از دست رفسنجانی، خیز برداشت، اما موفق نشد. نفوذ رفسنجانی در دستگاه دولتی جمهوری اسلامی هنوز در آن حد بود که بتواند بر سر این مسئله ایستادگی کند. اما بحران سیاسی پس از “انتخابات” سال ۸۸، وضعیت سیاسی رفسنجانی را به کلی تضعیف نمود. اکنون موقعیت برای طرفداران احمدی‌نژاد مساعد شده بود که دانشگاه آزاد را هم از چنگ رفسنجانی درآورند و آن را به عاملی دیگر برای تقویت موضع خود قرار دهند.
رفسنجانی که دریافت دیگر نمی‌تواند دانشگاه آزاد را به شکل گذشته در اختیار خود نگه دارد، تلاش کرد از طریق وقف این دانشگاه و اعلام این که خامنه‌ای هم با این وقف موافقت کرده است، حریف را به عقب‌نشینی وادارد. اما خامنه‌ای که خودش پشت این قضیه برای تضعیف موقعیت اقتصادی و سیاسی رفسنجانی بود، از طریق دفترش اظهارات رئیس دانشگاه آزاد را تکذیب کرد. گفته شد که خامنه‌ای هیچ نظری در این مورد ابراز نکرده است. همین کافی بود تا  احمدی‌نژاد در رأس شورای انقلاب فرهنگی با تغییر اساسنامه و هیئت امناء، برای خلع ید از رفسنجانی دست به کار شود. رفسنجانی چاره‌ای نداشت جز این که دست یاری به سوی خامنه‌ای دراز کند. خامنه‌ای هم برای این که او را از سر باز کند و خودش مستقیماً چیزی نگوید، از رئیس قوه قضائی خواست که مسئله را بررسی کند و ببیند که آیا وقف دانشگاه از نظر فقهی و حقوقی ممکن است یا نه؟ نزاع اما بر سر ثروت و درآمد کلان دانشگاه آزاد، نه فقهی بود و نه حقوقی. نزاع درونی دزدان و چپاول‌گران بر سر تصرف ثروتی بود که متعلق به مردم ایران است. در این نزاع درونی دزدان، آن که زور و قدرت‌اش بیش‌تر بود، برنده شد. رئیس قوه قضائی رژیم که گماشته خود خامنه‌ای‌ست، در مقام داور اعلام کرد که از هر دو جهت حقوقی و فقهی، وقف ممکن نیست و رفسنجانی را بازنده و احمدی‌نژاد را برنده اعلام کرد. خامنه‌ای هم با استناد به حکم داوری عدل اسلامی در نامه خود خطاب به هاشمی و احمدی‌نژاد نوشت: “در پی مأموریت به دو هیئت فقهی و حقوقی برای بررسی عمیق و همه جانبه درباره وقف اموال دانشگاه آزاد اسلامی، مجموعه بحث‌ها و تدقیق در ادله مختلف، به این نتیجه قطعی منتهی شد که وقف مزبور دارای اشکالات اساسی فقهی و حقوقی‌ است. بنابراین وقف مزبور از لحاظ فقهی و حقوقی صحیح نیست.”
ماجرا پایان یافت و اکنون دانشگاه آزاد با مجموعه دارایی و ثروتی که ۲۵۰ تا ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد می‌شود و یک درآمد سالانه ده‌ها میلیارد تومانی از تصرف دار و دسته هاشمی رفسنجانی خارج شد و به تصرف دار و دسته خامنه‌ای و احمدی‌نژاد درآمد.
در حالی که چند روز پیش از اعلام رسمی حکم خامنه‌ای، هاشمی رفسنجانی اعلام کرده بود که هیچ کس نمی‌تواند وقف دانشگاه آزاد را بر هم زند و اگر کسی توانست این کار را انجام دهد از خدا قوی‌تر است، خامنه‌ای وقف دانشگاه آزاد را بر هم زد و به کنایه خطاب به رفسنجانی گفت: گویا فراموش کرده‌ای که خدا برای ترساندن مردم ناآگاه است و نه ترساندن خودمان. به ویژه اگر پای پول و منافع کلان مادی در میان باشد، آن‌گاه بی هیچ تردیدی باید گفت آن که زورش بیش‌تر است، بالاترین و قدرتمندترین خدایان است.

925میلیون نفر از مردم جهان گرسنه هستند


مدیر کل سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) بمناسبت سی امین روز جهانی تغذیه، گفت: براساس آمارهای موجود، در سال ۲۰۱۰ میلادی ۹۲۵ میلیون نفر در شرایط بحرانی گرسنگی و سوء تغذیه در جهان بسر می برند.به گزارش ایرنا، 'ژاک دیوف' امروز جمعه به مناسبت روز جهانی تغذیه در مقر فائو، افزود: شمار گرسنگان جهان نسبت به سال ۲۰۰۹ کاهش یافته، اما هنوز در سطوح غیر قابل قبولی است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت ماند.

وی با بیان اینکه ٣۰ کشور جهان هم اکنون در شرایط بحرانی تغذیه بسر می برند و ۲۱ کشور از این تعداد آفریقایی هستند، گفت : دلیل شمار بالای افراد گرسنه در جهان این است که به جای پرداختن به مسایل زیرساختی و سرمایه گذاری در کشاورزی جهان، از آن غفلت شد است به شکلی که نرخ کمک های رسمی به کشاورزی از ۱۹ درصد در سال ۱۹٨۰ به ۶ درصد در سال ۲۰۰۶ کاهش یافته است.

وی گفت: بی ثباتی بازارها و نوسان قیمت ها خود تهدیدی واقعی برای امنیت غذایی بشمار می رود. تولیدات کشاورزی باید ۷۰ درصد افزایش یابد تا توان مقابله با گرسنگی و 'سیر کردن' جمعیت ۹ میلیارد نفری جهانی را تا سال ۲۰۵۰ داشته باشد.

مدیرکل فائو افزود: زمین توان 'سیر کردن 'همه را دارد، کافی است که کار کرد و تولیدات کشاورزی را از طریق توسعه بالا برد و برروی تولید کنندگان کوچک کار کرد؛ امروز ۵۰۰ میلیون تولید کننده کوچک کشاورزی وجود دارد که قادر به سیر کردن دو میلیارد نفر هستند.

پاپ بندیکت شانردهم رهبر مذهبی کاتولیک های جهان نیز به مناسبت این روز جهانی در پیامی 'برلزوم ترویج منابع زیرساختاری با منطق توسعه برپایه برادری' تاکید کرد و از کشورهای ثروتمند خواست تا در قبال نیاز و بحران دیگران کمک بیشتری کنند.

تعریف مشخصی از جرم و مجازات سیاسی نداریم

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با تاکید بر ضرورت تسریع در تدوین لایحه جرم سیاسی در قوه قضائیه گفت: متاسفانه پس از گذشت 30 سال از انقلاب هنوز جرم و مجازات سیاسی در کشور تعریف مشخصی ندارد.

علاء الدین بروجردی در پاسخ به این پرسش که چرا هنوز قانونی برای جرم سیاسی در مجلس شورای اسلامی تدوین و تصویب نشده است گفت: در مجلس ششم تدوین لایحه ای با عنوان جرم سیاسی با دیدگاهها و تفکرات نمایندگان آن دوره به بحث و بررسی گذاشته شد که نتوانست شکل نهایی به خود بگیرد تا اینکه تدوین این لایحه برعهده قوه قضائیه نهاده شد و اکنون نیز مجلس همچنان در انتظار دریافت این لایحه از قوه قضائیه است.

وی با اشاره به اهمیت قانون جرم سیاسی در کشور اظهار داشت: متاسفانه پس از گذشت 30 سال هنوز جرم سیاسی و مجازات جرم سیاسی در کشور تعریف مشخصی ندارد در حالی که بخشی از امنیت کشور منوط به تصویب این قانون است و باید هر گامی که در کشور برداشته می شود قانونمند باشد.
رئیس کمیسیون امنیت ملی با بیان اینکه مجلس نمی تواند بر فعالیت قوه قضائیه دخالت کند گفت: ضرورت تسریع در تدوین لایحه جرم سیاسی کاملا احساس می شود و نیازمند ورود جدی قوه قضائیه در این حوزه هستیم.
چندی پیش نیز عبدالعلی میرکوهی معاون وزیر دادگستری در پاسخ به اینکه چرا لایحه جرم سیاسی همچنان مسکوت مانده است گفت: با تصویب این لایحه، جرم سیاسی اشخاص و گروههای بر اساس قانون تعریف می شود و هر سازمان یا نهادی نمی تواند به شخص یا گروهی برچسب سیاسی بزند و آنها را بازداشت کنند ولی با گذشت چند سال از مطرح شدن این لایحه هنوز روی میز معاونت حقوقی قوه قضائیه قرار دارد.
حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه نیز در نشست خبری اخیر خود در پاسخ به این پرسش که سرانجام لایحه جرم سیاسی چه شد گفت: هنوز این موضوع به مرحله قانون نرسیده است.

اخراج استاد دانشگاه اهواز به اتهام "توهین به مقدسات"

یک استاد ریاضی دانشگاه چمران اهواز به اتهام "توهین به مقدسات" از دانشگاه اخراج شد. سایت‌های نزدیک به حکومت اعلام کردند که وی به "اسوه‌ی عرصه‌های گوناگون نظام"، دکتر چمران، توهین کرده است. از جرائم دیگر این استاد این است که وی گفته است "من می‌توانم اثبات کنم که قرآن دارای تناقض است". وی همچنین گفته است که برخی اسطوره‌های اسلامی برگرفته از دین یهود هستند. از این ها گذشته، او به خشونت‌طلبی حکومت نیز انتقاد کرده است.
به نوشته‌ی سایت‌های مذکور، دانشجویان بسیجی دانشگاه چمران طوماری علیه این استاد ریاضی (که نام او اعلام نشده است) تهیه کرده و خواستار حذف او و اساتید مشابه از دانشگاه‌ها شده‌اند.

۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه

بزرگترين تونل قطار جهان امروز تکميل می شود

ساخت طولانی ترین تونل قطار جهان امروز در سوئیس به پایان می رسد. تلویزیون بی بی سی در گزارشی اعلام کرد، این تونل، انقلابی در حمل و نقل از شمال به جنوب اروپا بوجود خواهد آورد.
با تکمیل این تونل، محموله های باری به جای جاده از طریق قطار حمل خواهد شد. انتقال محموله های باری از شمال به جنوب اروپا و بالعکس در حال حاضر از طریق جاده صورت می گیرد و در این میان، کوههای آلپ بزرگترین مانع است.
هر روز سه هزار وسیله نقلیه سنگین باری از سوئیس عبور می کنند. مردم سوئیس از این همه تردد پر سر و صدا که از میان دره های آلپ صورت می گیرد خسته شده اند و راه حل اینست که حمل و نقل ریلی از قلب کوهستان، جایگزین خودروهای باری، به خصوص کامیونها شود.
تونلی که قرار است امروز احداث آن در سوئیس به پایان برسد، پنجاه و شش کیلومتر طول داشته و یکی از بزرگترین طرح های مهندسی در جهان محسوب می شود. قطارهایی که قرار است در آینده از طریق این تونل به جابجایی کالا بپردازند حد اکثر تا دویست و چهل کیلومتر در ساعت سرعت خواهند داشت. این امر باعث خواهد شد زمان سفر از زوریخ تا میلان از حدود چهار ساعت به دو نیم ساعت کاهش یابد.
گفتنی است دو هزار پرسنل به مدت چهارده سال به صورت شبانه روزی برای ساخت این تونل مشغول به کار بوده اند و هشت نفر نیز در جریان این طرح جان خود را از دست داده اند. میزان سنگ استخراج شده از این محل نیز برای ساخت پنج هرم مصر کافی است.





عروس منصور اسانلو را به مرگ تهدید کردند

بنابه بر گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" تهدیدات و جنگ روانی بازجویان وزارت اطلاعات علیه خانم زویا صمدی عروی منصور اسالو در هفته های اخیر به شکل جنون آمیزی شدت گرفته است.
بازجویان وزارت اطلاعات تماسهای تلفنی متعددی در طی روز با خانم زویا صمدی برقرار می نمایند و او را علنا تهدید به مرگ می کنند.این تهدیدات در هفته های اخیر به شکل جنون آمیزی علیه او ادامه دارد.بازجویان وزارت اطلاعات در مکالمات تلفنی خود با خانم صمدی به او گفته اند:« سری قبل را تجربه کردی. این بار دیگر مطمئن باش که زنده باقی نخواهی ماند.»
مامورین وزارت اطلاعات که همانند باندهای مافیایی و تبهکار عمل می کنند. مدتی قبل با یک عدد پژو و 2 موتور سوار به منزل خانم صمدی مراجعه کرده بودند. در آن زمان خانم صمدی و همسرش در منزل نبودند و وقتی که همسایه ها متوجه حضور مامورین وزارت اطلاعات می شوند سعی می کنند که تهدیدات خود را از طریق همسایه ها به گوش خانم صمدی و همسرش برسانند.این جنگ روانی و غیر انسانی بصورت روزانه علیه این خانواده ادامه دارد.
هدف از این اعمال پلید و ضد بشری بازجویان وزارت اطلاعات که رفتارهای باندهای مافیایی به خود گرفته اند این است که فشارهای روحی علیه خانواده اسالو و بخصوص علیه آقای منصور اسالو شدت بخشند.
خانم زویا صمدی پیش از این توسط بازجویان وزارت اطلاعات در خیابان ربوده شد و مورد شکنجه های وحشیانه آنها قرار گرفت که در اثر این شکنجه ها دچار صدمات جدی جسمی و روحی گردید و هنوز از آثار آن رنج می برد.خانم صمدی پس از ربوده شدن ناچار به ترک کار خود شد و برای ادامه درمان خویش در منزل باقی ماند.
لازم به یادآوری است که تصمیم گیری در مورد زندانیان سیاسی و خانواده های آنها توسط علی خامنه ای ولی فقیه گرفته می شود و اجرای آن تصمیمات به عهده دادستان تهران و بازجویان وزارت اطلاعات گذاشته شده است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران تهدیدات و جنگ روانی بازجویان وزارت اطلاعات که همانند باندهای تبهکار مافیایی علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنها عمل می کنند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه زنان و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به شورای امنیت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصمیمان لازم اجرا می باشد.



دستگیری وسیع هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی

 بهنام نورمحمدي، ولي روشني، كريم تيري، رحيم گلابي، مهدي گلابي، رحيم فوري، حسين پور فياض، سعيد حسين زاده، حسن رنجبر، حسن خوی اوشاغی، حمید هاشمی٬ نوجوان و عده ای دیگر از هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی ۱۸ مهر ۸۹ توسط ماموران امنیتی بازداشت شدند.
در جریان مسابقه فوتبال تیمهای فوتبال تراکتورسازی و نفت تهران در ورزشگاه سهند تبریز ماموران امنیتی روز یکشنبه ۱۸ مهر ۸۹ بیش از بیست تن از هوادارن تیم فوتبال تراکتورسازی را بازداشت کردند که از این میان عده ای بازداشت شدگان ۲۰ مهر ۸۹ از سوی رئیس شعبه چهارم بازپرسی دادسرای تبریز به قید وثیقه و ضمانت آزاد شدند.

بهنام نورمحمدي دانشجوی دانشگاه آزاد تبریز، ولي روشني، كريم تيري، رحيم گلابي، مهدي گلابي، رحيم فوري، حسين پور فياض، سعيد حسين زاده، حسن رنجبر، حسن خوی اوشاغی، حمید هاشمی و نوجوان که در جریان این مسابقه فوتبال بازداشت شده بودند پس از دو روز بازداشت در اداره حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی تبریز در خیابان صائب برای تحقیقات بیشتر به بند قرنطینه زندان تبریز منتقل شده اند.

در جریان مسابقه فوتبال تیمهای تراکتورسازی تبریز و نفت تهران فعالین آذربایجانی و طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی با در دست داشتن پلاکاردها و سر دادن شعارهایی همچون «یاشاسین آذربایجان»٬(زنده باد آذربایجان) و «تورک دیلینده مدرسه»(مدرسه به زبان ترکی) اقدام به طرح مطالبات ملی آذربایجانیها نمودند.
ماموران امنیتی در حین ورود تماشاگران به استادیوم سهند آنها را مورد تفتیش بدنی قرار داده و پلاکاردها و پارچه نوشته های هواداران را ضبط و آنها را بازداشت می نموده اند.
بازیهای تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به محلی برای طرح مطالبات ملی آذربایجانیها تبدیل شده است و این امر موجب شده است حکومت ایران هواداران تیم فوتبال را بازداشت و مورد آزار و اذیت قرار دهد.

محکومیت یک راننده آژانس به شلاق و اعدام


 مرد جواني به نام میلاد از سوی شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي محمدسلطان همتيار، به قصاص محكوم شد. این شهروند تهرانی به اتهام قتل "رحمت" همکار سابق خود در آژانس، به اعدام محکوم شده است.گفته می شود متهم در دادگاه نیز به اتهامات خود اعتراف کرده است.

در دادگاه رسیدگی به اتهامات این راننده آژانس بعد از اظهارات متهم، قاضي همتيار ختم جلسه را اعلام و بعد از مشورت با مستشاران دادگاه،‌ متهم را به 10 سال حبس،‌ تحمل 100 ضربه شلاق و قصاص محكوم كرد.

حبس در تبعید خشونتی مضاعف است


 جمعی از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر با انتشار بیانیه‌ی به صدور احکام حبس طولانی‌مدت برای دستگیرشدگان پس از انتخابات ریاست جمهوری و تلفیق زندان با تبعید اعتراض کرده‌اند.

در این بیانیه‌ ضمن اشاره به مختصری از پرونده‌ی زندانیان تبعیدی به جرم‌تراشی دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات برای دستگیرشدگان از قبیل اقدام علیه امنیت ملی، معاند، و عضویت در سازمان‌های سیاسی اشاره شده و آمده است که جهت دشوارکردن شرایط برای این زندانیان، آنان به زندان‌های شهرهای دوردست تبعید شده‌اند.

بیانیه اسامی تعدادی از دانشجویان، فعالان حقوق زنان، زندانیان سیاسی و عقیدتی، زندانیان کرد، زندانیان بهایی و زندانیان آذری را که به تحمل زندان در تبعید محکوم شده‌اند ذکر کرده و افزوده‌ است: "تبعید زندانیان به مناطق دوردست تنها به صدور حکم تبعید خلاصه نمی شود. در حال حاضر بسیاری از زندانیان بدون دریافت حکم تبعید به زندان های دیگری منتقل شده اند وهمین امر نه تنها امکان دسترسی آنان به همشهری ها و همزبانانشان را محدود کرده است بلکه امکان دیدار خانواده ها را با فرزندانشان تقریبا نا ممکن کرده است.

ما امضا کنندگان این بیانیه نهادهای حقوق بشری، دولت ها و مجامع بین المللی را به اعمال فشار بر دولت ایران برای توقف رفتار خشونت طلبانه علیه زندانیان ایران فرا می خوانیم و خواهان پایان دادن به اقدام غیرانسانی علیه زندانیان، توقف و لغو صدور و اجرای حکم تبعید برای زندانیان هستیم."

۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

وخامت حال دکتر محمد اولیایی فرد در زندان

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در تهران، امروز چهارشنبه ۲۱ مهرماه دکتر محمد اولیایی فرد به دنبال وخامت حال خود به بهداری زندان منتقل شد که پس از آن پزشک بهداری زندان اوین گفت در بدن او چندین غده وجود دارد که نشان می دهد او احتمالا به سرطان خون دچار شده و فورا باید تحت نظر پزشک متخصص معالجه شود. هنوز از اقدام مقامات زندان برای انتقال او به بیمارستان اطلاعی در دست نیست.
دکتر محمد اولیایی فرد وکیل مدافع تعدادی از زندانیان سیاسی بود که تحت تعقیب دادگاه انقلاب و وزارت اطلاعات قرار گرفت و به بهانه مصاحبه در مورد وضعیت یکی از نوجوانان محکوم به اعدام به یک سال حبس محکوم شد. او از تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ برای گذراندن این حکم در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
این فعال حقوق بشر اسفند سال گذشته به مدت یک هفته بازداشت شد و متعاقب آن بود که حکم یک سال زندان را دریافت کرد.

مادران عزادار دستگیر شده تحت شکنجه برای گرفتن اعترافات تلویزیونی

بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" با یورش مامورین وزارت اطلاعات یکی از حامیان مادران عزادار و دخترش دستگیر و احتمالا به سلولهای انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شدند.
یکشنبه شب 18 مهر ماه حوالی ساعت 10:30 مامورین وزارت اطلاعات به منزل خانواده ترمسی یورش بردند و خانم ژیلا مهدوی 40 ساله کارمند بازنشسته راه آهن و فرزندش خانم مریم نجفی 26 ساله دانشجوی مدیریت جهانگردی دانشگاه شریعتی دستگیر و احتمالا به سلولهای انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شدند. در این یورش وحشیانه بیش از 15 نفر از از مامورین وزارت اطلاعات شرکت داشتند.آنها خانه و کوچه های اطراف را محاصره کرده بودند.حدود 6 نفر از مامورین وزارت اطلاعات به درون منزل یورش بردند و اعضای خانواده را وادرا به قرار گرفتن بر جای خود نمودند و به آنها اجازه هیچگونه حرکتی داد نمی شد.
فرماندهی یورش به منزل خانواده ترمسی را علوی از سر بازجویان وزارت اطلاعات به عهده داشت.آنها تا ساعت 24:00 منزل را مورد بازرسی قرار دادند. و وسایل شخصی خانواده را مانند لپ تاپ،دوربین عکاسی،هارد کامپیوتر،دست نوشته ها ،موبایل و سایر وسائل شخصی آنها را ضبط و با خود بردند.
مامورین وزارت اطلاعات در مقابل اعتراض یکی از اعضای خانواده نسبت به برخورهای وحشیانه یورش بردند و با او برخورد وحشیانه ای نمودند.
هنگامی که خانواده ترمسی از آنها علت یورش و دستگیری را جویا شدند به آنها گفته شد که خانم مهدودی و فرزندش قصد مسافرت به آلمان و ارتباط با سازمان مجاهدین را دارند که کذب محض بود
خانواده ترمسی از زمان دستگیری عزیزانشان برای اطلاع یافتن از محل بازداشت و شرایط و وضعیت آنها به پلیس امنیت ،اطلاعات و امنیت،دادسرای انقلاب و زندان اوین مراجعه کردند ولی هیچگونه پاسخی تا به حال به آنها داده نشده است.
خانم ژیلا مهدوی همراه با مادرانی که فرزندانشان برای آزادی مردم ایران جان باخته بودند و یا در شکنجه گاه ها و زندانها در اسارت بسر می بردند تلاش می کرد که فرزندش حسام ترمسی آزاد شود و همچنین آمرین و عاملین این جنایتها به میز محاکمه کشانده شوند.او همچنین همراه با مادران عزادار نسبت به کشتارها و دستگیری فرزندانشان در پارک لاله تهران اقدام به اعتراضات مسالمت آمیز می نمودند.خانم مهدوی در جریان دستگیریهای گسترده سال گذشته همراه با 29 نفر از مادران عزدار در پارک لاله دستگیر شد و چندین روز در زندان اوین محبوس بود ولی با اعتراضات گسترده بین المللی و داخلی وادار به آزادی آنها شدد.
فرزند خانم مهدوی حسام ترمسی پس از طی محکومیت غیر انسانی و غیر قانونی آزاد شد اما مامورین وزارت اطلاعات برای انتقام گیری از این خانواده غروب هنگام وقتی که حسام از کار به منزلشان باز می گشت مورد هجوم دونفر موتورسوار قرار گرفت و با ضربات چاقوی آغشته به زهر کشنده و نامشخص مجروح شد و تا آستانه مرگ پیش رفت که با تلاش و کوشش پزشکان نجات یافت و تاکنون در حال درمان می باشد.خانم ژیلا مهدوی در طی این مدت تمام وقت خود را صرف نجات فرزندش می نمود و تقریبا دائم در بیمارستان در کنار فرزندش بود.
وزارت اطلاعات پس از یورش به منزل و دستگیری آنها اقدام به انتشار خبرهای دروغ و کلیشه ای که در اکثر سایتهای دولتی انتشار یافته است مبنی بر اینکه 4 نفر از مادران عزادار هنگام سفر به آلمان دستگیر شده اند،نمود تا عمل پلید و ضد انسانی خود را توجیه نماید.هدف از پخش این اخبار جعلی و دروغین برای به زیرشکنجه های وحشیانه فیزیکی و روحی بردن مادران عزادار دستگیر شده و وادرا کردن آنها به اعترافات تلویزیونی جهت پرونده سازی و صدور احکام غیر انسانی است.البته وزارت اطلاعات پیش دستی نموده است و در آن اخبار کذب منتشر شده اعلام کرده است که مادران عزادار دستگیر شد اعتراف نموده اند.
مادران عزادار دستگیر شد در معرض خطر جدی شکنجه های قرون وسطایی ماموران وزارت اطلاعات قرار دارند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،یورش شبانه به منازل و دستگیری و انتقال به نقاط نامعلوم و پخش خبرهای کلیشه ای و دروغین علیه مادرانی که تنها جرمشان خواستار اجرای عدالت بودند را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر،گزارشگران زنان و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی برای آزادی بی قید و شرط مادران عزادار می باشد.
22 مهر 1389 برابر با 14 اکتبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
گزارشگر ویژه زنان، دستگیریهای خود سرانه و شکنجه سازمان ملل متحد

وحوش نیروی انتظامی زرین شهر لباس یک دختررادرملاعام پاره کردند

عصر روز چهارشنبه در بازار زرین شهر نیروی انتظامی به یک دختر تذکر میدهد که حجاب خود را رعایت کند.
مادر دختر که همراه او بود و میبیند حجاب دخترش هیچ مورد قابل تذکری ندارد به شدت با ماموران برخورد میکند,بنا به گزارش  رسده تعدادی از کسبه و مردم جمع میشوند و همه اذعان میکنند حجاب این دختر کامل است وچرابيخود به او گير داده ايد ؟ مامور نیروی انتظامی اما دست بردار نبود , دست دختر را میگیرد , با صدای بلند فریاد میزد لباس تو بدن نماست!!! و اورا با وحشيگري به سمت ماشین میکشد, تلاش دختر و کشیدن مامور باعث پاره شدن مانتو دختر میگردد.
این دختر خجالت كشيد ونتوانست این صحنه را تحمل کند و با سرعت به داخل یک مغازه دوید در این هنگام مردم که حرکت وحشیانه ماموران را ديدند شروع به اعتراض کرده و ماموران صحنه را ترک كردند. البته تعدادی از کسبه را قبل از ترك محل تهديد كردند . مادر این دختر در حالی که به شدت گریه میکرد با صدای بلند مسئولان حکومت را نفرین كرد و گفت : شما كه با يك دخترشهيد كه جان خودش را براي همين نظام از دست داد اين طور رفتار ميكنيد خدا به داد مردم ايران برسد .
خداوندا داد مردم را از این ستمگران بگیر!

بمناسبت درگذشت بانوی هنر ایران ـ مرضیه

پیام تسلیت رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت

خانم مریم رجوی ,رئیس جمهور برگزیده مقاومت

  
ستاره درخشان و بانوی هنر ایران مرضیه عزیزمان، والاترین گل سرسبد هنرمندان و پرچمداران هنر ایران در شورای ملی مقاومت ایران، امروز شعله‌های وجود ناآرامش‌ خاموش شد. اما صدای او که برای آزادی مردم ایران، برای رزمندگان آزادی و برای اشرفی‌ها خواند، هرگز خاموش نخواهد شد.
ای گل جلوه این بستان بودی
وصلت بر تن عاشق جان بودی
در آن پرتو لبخند شیرین
ای مه درد مرا درمان بودی
در فقدان دردناک همرزم و هم‌راز سفر رفته چه بگویم؟ به همین مناسبت سه روز عزای ملی اعلام می‌کنم. درگذشت دریغ‌انگیز او را به مردم ایران تسلیت می‌گویم که بیش از ۶۰سال است صدای سحرانگیز مرضیه جان و قلب‌شان را از زیبایی و لطافت انسانی لبریز کرده است. درگذشت او را به جامعه هنرمندان کشورم تسلیت می‌گویم. راستی که مرضیه سمبل اعتراض و شورش هنر ایران علیه فاشیسم سیاه ولایت فقیه بود. درگذشت او را به شورای ملی مقاومت ایران، به مجاهدین و اشرفی‌ها تسلیت می‌گویم. به‌خصوص به مسعود که بیش از هر کس گوهر آزادگی و وارستگی مرضیه را شناخت و از آن تجلیل کرد.
سلام و درود به مرضیه؛ بزرگ زنی شجاع و وارسته که شانزده سال پیش با پیوستن به مقاومت مردم ایران و با بذل حمایت و محبت بی‌دریغ، هنر را با آزادگی و کمال انسانی درهم آمیخت. چنین بود که تمام شهرت و محبوبیتش را در کفه مبارزه برای آزادی مردم ایران نهاد.
بر بالای تانکهای ارتش آزادی‌بخش ملی سرود مرگ ظالمان را خواند،
رودر روی آخوندهای زن‌ستیز صلای اذان سر داد،
به یاد سی هزار مجاهد و مبارز قتل‌عام شده، ترانه بخوان به نام گل سرخ را خواند،
در این هفت سال پایداری، براستی که همراه و همدل و هم‌زبان اشرفی‌ها شد.
براستی هم‌چنان که مسعود سالها پیش گفته است: «مرضیه رضایت خدا و خلق و عزت دنیا و آخرت را به دست آورد» و رستگار شد. فقدان او را به خانواده محترمش تسلیت می‌گویم. برای همگان صبر و شکیبایی آرزو می‌کنم و برای او از خدای بزرگ علوّ درجات مسألت می‌کنم
- مریم رجوی ۲۱مهر۸۹

حذف و بازنشستگی استادان دانشگاه، مشمول فریدون وردی نژاد استاد دانشگاه تهران شد

در ادامه حذف و تصفیه و بازنشستگی اجباری استادان و اعضای هئیت علمی منتقد دولت، فریدون وردی نژاد، مدیر عامل پیشین خبرگزاری ایرنا، و استاد دانشگاه تهران نیز، به جمع اعضای هیئت علمی بازنشسته آن دانشگاه پیوست. این درحالی بود که وی هیچ یک از شرایط بازنشستگی را دارا نبوده و بطور ناگهانی این حکم اجباری را دریافت کرده است.
وردی‌نژاد که از سال ۷۲ به مدت ۸ سال مدیرعامل خبرگزاری ایرنا بود، با مرتبه علمی استادیاری به عنوان عضو هیئت علمی رسمی و قطعی دانشگاه تهران، درس "مدیریت رسانه" تدریس می کرد و در زمینه "مدیریت بحران و رسانه‌ها" و "جامعه شناسی خبر" نیز دارای تألیف‌های متعدد است

یک خبرنگار به ۸ سال زندان محکوم شد


به گزارش سایت حکومتی میزان خبر، رابط ستاد انتخاباتی موسوی با گنبد کاووس، به زندان و محرومیت از فعالیت خبرنگاری محکوم شد. آرش سقر که از اعضای ستاد انتخاباتی موسوی در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بوده است، توسط شعبه 15 بیدادگاه انقلاب اسلامی به ریاست فردی بنام  صلواتی به هشت سال زندان و پنج سال ممنوعیت از هرگونه فعالیت خبرنگاری محکوم شده است.

بنا به این گزارش به نقل از "منابع آگاه" در حکم پرونده سقر، تنها اعترافات وی که زیر فشار روحی و جسمی اخذ شده است، مورد استناد قاضی قرار گرفته است. آرش سفر از آذر ماه سال گذشته تا کنون در بند 209 اوین به سر می برد.

۱۳۸۹ مهر ۲۱, چهارشنبه

در سوگ بانوی آواز ایران مرضیه

 اشرف السادات مرتضایی یا آنچنان که برای ایرانیان شناخته شده است مرضیه خواننده افسانه ای در سال
1926 در تهران بدنیا آمد.
پدرومادرش از یک خانواده هنردوست بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمه ساز ، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در فامیلش زیاد بودند. اما مادرش بود که بطور خاص اورا تشویق به خواندن کرد و در همه دوران حیاتش ازاو پشتیبانی میکرد

''درزمانی که خانواده های ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدرمن با وجودیکه یک فرد روحانی بود مراتشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتیکه من آغازبه خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسه ای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی. و هم چنین یک صدای خوب . در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای اورا تائید میکردند و همچنین تئوری موسیقی راباید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم

مرضیه در سال 1942 (1322 شمسی) به جهان موسیقی هنر وارد شد. اولین بار دریک تئاتر که نمایشنامه شیرین و فرهاد را اجرا میکرد ( تئاتر باربد) درنقش شیرین بازی کرد .این نمایش 37 شب روی صحنه بود. که برای او یک موققیت بزرگ و سریع به بار آورد و. با استقبال زیاد مردم مواجه شد

مرضیه بسرعت نظر استادان موسیقی را به خود جلب کرد و اولین زنی بود که توانست در برنامه گلهای رنگارنگ که برنامه ای بسیار سنگین و هنری بود آواز بخواند.مرضیه در حدود 1000 آواز دردوران شکوفایی هنریش خواند که در ارتقای موسیقی فارسی بسیار اثر گذار بود.

بالاتر از موفقیت هایش در خوانندگی و موسیقی . او داری کیفیت های تحسین برانگیزدیگری است که مهمتر از همه شجاعت و پشتکار درخشان او در نوآوری بود . در زمانیکه خوانندگی به عنوان یک سرگرمی ویا شغلی نه چندان افتخارآمیز تلقی میشد و بخصوص زنها در خانه ها محبوس شده حق هیچگونه ابراز وجودی نداشتند به عنوان یک زن جوان او خوانندگی را بطور جدی و به عنوان یک کار تحصصی و غرورآفرین درسطح بالایی از نظر فرهنگی انتخاب کرد. تا جایی که کارستزگ او در هنر پارسی و با وجود همه اختلافات فرهنگی وزبانی اقوام ایرانی به زودی شناخته شد و او به عنوان یک سمبل یا اسطوره در موسیقی ایرانی توسط همه افراد ایرانی با هر فرهنگ و زبانی پذیرفته شد و بصورت یک گنج فرهنگی در آمد.

.

با وجود یکه او به قله هنر خویش رسیده بود برای 15 سال ( بعد از سرکارآمدن حکومت آخوندی) مرضیه ترجیح داد که سکوت کند. او به تنهایی در دهکده ای دوراز تهران تنها برای ابرهای مسافر ، پرنده ها و رودخانه ها میخواند.او نمی خواست با خوانندنش هیچ مشروعیتی را به دستگاه ضد مردمی و هنرکش ایران ببخشد. هرچند زندگی او در حقیقت با تاریخ و فرهنگ ایران زمین عجین شده بود. عاقبت او در سال 1994 او به خارج از ایران سفرکرد.

مرضیه عضویت افتخاری شورای ملی مقاومت را در سال1994 پذیرفت . و گفت که این افتخاری است برای او که در کنار مقاومت ایران بایستد '' من از آنجا کارزیادی نمی توانستم بکنم آمده ام تا صدایم را به مقاومت شما ملحق کنم و هر آنچه را که میتوانم انجام دهم تا صدای زنان میهنم را دردنیا منعکس کنم. من مفتخرم که توسط مقاومت ایران پذیرفته شدم''

بعدا مرضیه به عنوا ن مشاور هنری خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت انتخاب شد

خروج مرضیه از ایران و اعلام پیوستگی اش به مقاومت ایران برضد ملاها انعکاس وسیعی در داخل و خارج ایران داشت. دریک توطیه برای باز گرداندن او به ایران رژیم آخوندی دختر او هنگامه امینی را دستگیرکرد و به عنوان گروگان نگاه داشت.'' آخوندها یک زن بیگناه را دستگیرکردند تا فشار روحی شدیدی بریک مادر70 ساله بگذارند زیرا که او به جنبش مقاومت ضد آخوندی برای دموکراسی و حقوق بشر ملحق شده است . با وجود جنایات بیرحمانه برای ساکت نگاه داشتن من به این رژیم جنایتکار میگویم که گروگان گیری ظالمانه آنها عزم مرا برای دفاع از حقوق مردم تحت ستم ایران جزم تر میکند'' مرضیه به سازمانهای حقوق بشر جهانی مراجعه و درخواست عمل فوری در جهت آزادی سازی دخترش نمود. خانم امینی 42 سال یک آرشتیکت تحصیلکرده فرانسه که در ایران زندگی میکرد در اثر فشارهای سازمان های حقوق بشر جهانی آزاد شد.اما تا مدتها تحت کنترل درخانه اش می بود.

من همیشه برای همه خوانده ام اما ملاها صدای عشق و احساسات انسانی را به سکوت کشاندند . آنها نسیم و مهتاب و بهار و لبخند سرزمین مادری من ایران را به زندان افکندند. سرزمینی که یکی از بزرگترین تمدنها و فرهنگ های تاریخی را معرفی میکند و گهواره شعر و ادبیات و موسیقی و انسانیت بوده است و اینک درزیر ضربات شلاق یک حکومت ضد تمدن وفرهنگ ، ضد زن و ضد انسانیت قرارگرفته است.

دکتر مهدی غزعلی بازداشت شد


 دکتر غزعلی پس از احضار به پلیس امنیت توسط 4 تن از نیروهای امنیتی بازداشت شد.
 نامبرده از سوی شعبه چهارم پلیس امنیت احضار و پیش از مراجعه نامبرده به شعبه توسط 4 تن از نیروهای امنیتی بازداشت  و به زندان اوین منتقل شد.
دکتر مهدی خزعلی فرزند آیت الله خزعلی از رزمندگان دوران دفاع مقدس صبح امروز چهارشنبه۲۱ مهر ماه از طرف پلیس امینت تهدید و سپس به زندان اوین برای بازجویی احضار شد و قرار بازداشت موقت ایشان صادر گردید.
دکتر خزعلی از منتقدین دولت محمود احمدی نژاد و قوه قضاییه و حاکمیت میباشد و طی نوشته هایی در سایت شخصی خود به انتقاد از عملکرد دولت احمدی نژاد و سران کودتا می پرداخته است.

قتل یک زندانی در زندان گوهردشت کرج

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" طی یک درگیری خونین در بند 6 زندان گوهردشت کرج یک زندانی به قتل رسید.
روز دوشنبه 19 مهر ماه در سالن 16 بند 6 زندان گوهردشت کرج درگیری خونین روی داد که در اثر این درگیری یک زندانی جان خود را از دست داد. زندانی علیرضا ذوالفقاری در جریان این درگیری خونین جان باخت.در ماه های اخیر در این بند درگیریهای خونینی روی داده است که منجر به نقض عضو تعدادی از زندانیان شده است.
باندهای مافیایی در زندان که زیر نظر علی حاج کاظم و علی محمدی رئیس و معاون زندان و کرمانی و فرجی رئیس و معاون اطلاعات هستند فرامین آنها را در بندها به اجرا می گذارند .باندهای مافیایی در فروش مواد مخدر و سرکوب زندانیان نقش اصلی ایفا می کنند.
اکثر قتلهایی که در زندان صورت می گیرد بدستور افراد فوق الذکر می باشد.البته علی حاج کاظم،علی محمدی و کرمانی و فرجی حذف فیزیکی زندانیان را پنهان نمی کنند و علنا زندانیان بی دفاع را تهدید می کنند که در صورت پیروی نکردن از اعمال پلید آنها ،آنها را به قتل خواهند رساند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، درگیریهای خونین که مستمرا در زندان روی میدهد و بدستور مستقیم مسئولین زندان می باشد را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و سایر مراجع بین المللی خواستار اقدامات عملی باری پایان دادن به جنایت علیه بشریت در ایران است.
21 مهر 1389 برابر با 13 اکتبر 2010
گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل

علی شکوری راد بازداشت شد


علی شکوری راد، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی بازداشت شد.
به گزارش کلمه، وی که صبح امروز برای ارائه ی پاره ای از توضیحات احضار شده بود تا شب به منزل بازنگشت و بر اساس گزارش های رسیده و شواهد موجود این عضو جبهه مشارکت نیز بازداشت شده است.
گفته می شود که دلیل این بازداشت به دلیل دو نوشته اخیر او در باره محسنی اژه ای دادستان کشور و سخنگوی قوه قضاییه است. پس از آنکه سخنگوی قوه قضاییه در دو مصاحبه مطبوعاتی اخیر خود در رابطه با انحلال جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اظهاراتی را مطرح کرد،شکوری راد در مقام پاسخگویی بر آمد و ضمن رد اظهارات محسنی اژه ای در رابطه به انحلال احزاب اصلاح طلب، سخنان دادستان کشور را متناقص و دورغ های جدید خواند.
شکوری راد در نوشته خود که با نام ” افتضاح روی افتضاح؛تناقض‌گویی و دروغ‌های جدید” منشر شده بود خطاب به اژه ای نوشت: ” آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد ،بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد.

دستگیری گسترده دانشجویان دانشگاه تهران


نعیم آقایی دبیر انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران صبح سه شنبه در پی احضار به سازمان قضایی نیروهای مسلح بازداشت شد.به گزارش دانشجو نیوز، در ماه های اخیر قاضی غلامحسین ترکی نماینده برادران لاریجانی که مسول رسیدگی به پرونده کوی دانشگاه تهران میباشد، اقدام به احضار گسترده ساکنین کوی دانشگاه بصورت تلفنی به سازمان قضائی نیروهای مسلح کرده است که در این بین تعدادی از دانشجویان مرتبط با پرونده کوی بازداشت و به زندان منتقل شده اند.

به نظر میرسد که این بازداشت ها و احضار دانشجویان به سازمان قضایی نیروهای مسلح، در راستای سناریوی جدید وزارت اطلاعات به منظور تغییر ماهیت پرونده کوی دانشگاه است، بطوریکه پیش از این نیز گزارش های از فشار بر روی دانشجویان دانشگاه تهران و مرتبط با پرونده کوی، به منظور اعترافات ساختگی درج شده بود.
لازم به ذکر است که پیش از بازداشت نعیم آقایی، حبیب فرحزادی نایب دبیر سابق "انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران" روز یکشنبه یازدهم مهر ماه در حالیکه پس از سه ترم محرومیت از تحصیل به دانشگاه بازگشته بود، توسط نیروهای امنیتی در مقابل دانشگاه بازداشت شد.

ایوب نعمتی، دانشجوی محروم از تحصیل دانشکده حقوق و علوم سیاسی، کاوه اکبری، دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز از دیگر دانشجویان بازداشت شده در ارتباط با پرونده کوی، در ماه های اخیر می باشند.

18کشته در انفجار پادگان سپاه پاسداران در خرم آباد

خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران به نقل از منابع حکومتی نوشت، در انفجار روز سه شنبه در یک پادگان نظامی متعلق به سپاه پاسداران در شهر خرم آباد، 18 نفر کشته شدند.
فرمانده پاسداران در استان لرستان گفته است، در انفجار روز گذشته 18 نفر کشته و 14 تن دیگر مجروح شدند.
به گفته وی، انفجار و آتش سوزی ساعت 11 صبح دیروز در پادگان امام علی روی داده است.
این فرمانده پاسداران افزود، بر اثر سرایت آتش به محل نگهداری مهمات، انفجاری رخ داد که در این حادثه تعدادی از پاسداران کشته و مجروح شدند.
منابع حکومتی اعلام کردند دو روز عزای عمومی در استان لرستان اعلام شده است.

۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

اسامی زندانیان سیاسی محبوس در زندان ارومیه


واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در شناسایی زندانیان سیاسی گمنام اقدام به انتشار اسامی 28 تن از زندانیان محبوس در زندان مرکزی ارومیه نموده است.
اسامی زندانیان سیاسی محبوس در زندان ارومیه ؛ شماره یک
حسین خضری، اهل ارومیه، به اتهام محاربه محکوم به اعدام
ایرج محمدی، اهل مهاباد، به اتهام محاربه محکوم به اعدام
سید سامی حسینی، اهل سلماس به اتهام محاربه محکوم به اعدام
محمد امین آگوشی، اهل پیرانشهر به اتهام محاربه محکوم به اعدام
احمد پولادخانی، اهل پیرانشهر به اتهام محاربه محکوم به اعدام
علی صادقی، اهل سلماس به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به حبس ابد
عثمان مصطفی پور، اهل پیرانشهر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 24 سال حبس تعزیری
احمد تمویی، اهل شهرستان سلماس به اتهام محاربه محکوم به 15 سال حبس و تبعید به زندان مرکزی ارومیه
بلال چیله گره، اهل ترکیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 10 سال حبس تعزیری
مصطفی علی احمد، اهل سوریه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 10 سال حبس تعزیری
یوسف کاکه ممی، اهل مهاباد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به 9 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان مرکزی ارومیه
حسن سرداری، اهل کرمانشاه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال حبس تعزیری
عبدالله حسینی، اهل خوی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 6 سال حبس تعزیری
علی احمد سلیمان اهل عراق به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 5 سال حبس تعزیری
حسین میرزایی، اهل شهرستان خوی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال حبس تعزیری
فضائی یامان، اهل ترکیه به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال حبس تعزیری
جبرئیل پیر دهقان، اهل خوی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال حبس تعزیری
ابراهیم احسن، اهل شهرستان ماکو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 5 سال حبس تعزیری
ابراهیم شوربلاخی، اهل ماکو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال و نیم حبس تعزیری
احمد عمویی میلان، اهل ماکو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 3 سال و نیم حبس تعزیری
اسمت پاشایی، اهل ماکو به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به سه سال و نیم حبس تعزیری
میکائیل نیکوکار، اهل ماکو به اتهام همکاری با گروهای معاند محکوم به سه سال و نیم حبس تعزیری
کاظم مورلی میلان، اهل ماکو به اتهام عضویت در گروه های معاند محکوم به دو سال حبس تعزیری
علی حسین اندی، اهل ترکیه به اتهام عضویت در گروه های مخالف محکوم به 5 سال حبس تعزیری
عبدالرحمان چنگالی، اهل پیرانشهر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 5 سال حبس و تبعید در زندان مرکزی یزد
عبدال صلاح عثمانی، اهل پیرانشهر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محکوم به 5 سال حبس و تبعید به زندان مرکزی یزد
خلیل فرهنگ، اهل ارومیه به اتهام همکاری با گروه های مخالف نظام محکوم به 2 سال حبس تعزیری
رشید پیشگیر، اهل نقده به اتهام همکاری با گروه های مخالف نظام محکوم به یکسال حبس تعزیری

رضا شهابی فعال کارگری را آزاد نکردند

علیرغم تودیع وثیقه ی 60 میلیون تومانی و ارسال نامه ی آزادی از سوی شعبه ی 2 بازپرسی امنیت مستقر در زندان اوین به بند 209 دیروز دوشنبه 19 مهرماه رضا شهابی آزاد نشد.دوستان و خانواده وی که از ساعت 3 عصر دوشنبه در وروودی زندان اوین گردهم امده بودند تا یک بامداد سه شنبه در سرما و باران در انتظار ماندند،اما مسوولین امنیتی از آزاد کردن رضا خودداری کردند.
درساعت اداری روز سه شنبه از سوی شعبه بازپرسی به خانواده شهابی گفته شده از سوی "مقامات بالا " دستور رسیده است که در روند آزادی رضا شهابی باید دست نگه دارند و تا لحظه ی نوشتن این خبر ظهر سه شنبه کماکان از سرنوشت رصا اطلاعی در دست نیست.
بسیاری اعلام کرده اند ،این اقدامات برای تضعیف روحیه ی شهابی انجام میگیرد تا در اخرین بازجویی های وزارت اطلاعات ،تلاش شود اتهامات کذب مطرح شده علیه رضا را دوباره برای وی تکرار کنند و در فشار روحی او را مجبور به پذیرش اتهامات کنند.

سه زندانی در ملاء عام و در دهدشت اعدام شدند

روز شنبه و در آستانه رو جهانی مبارزه با حکم اعدام سه زندانی در شهر دهدشت اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سه زندانی اعدام شده به نام های محمد حسین دستمرد، حاصل دستمرد و اسلام برزکار شش سال پیش به اتهام حمل و قاچاق مواد مخدر دستگیر و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند.

لازم به ذکر است زندانیان فوق در ملاء عام و در شهر دهدشت از توابع کهکیلویه و بویر احمد اعدام شدند.
طبق آمار ثبت شده توسط مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طی شش ماه نخست سالجاری 137 زندانی در سراسر کشور اعدام شدند.

هرانا؛ سه زندانی در ملاء عام و در دهدشت اعدام شدند

 روز شنبه و در آستانه رو جهانی مبارزه با حکم اعدام سه زندانی در شهر دهدشت اعدام شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سه زندانی اعدام شده به نام های محمد حسین دستمرد، حاصل دستمرد و اسلام برزکار شش سال پیش به اتهام حمل و قاچاق مواد مخدر دستگیر و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند.

لازم به ذکر است زندانیان فوق در ملاء عام و در شهر دهدشت از توابع کهکیلویه و بویر احمد اعدام شدند.
طبق آمار ثبت شده توسط مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طی شش ماه نخست سالجاری 137 زندانی در سراسر کشور اعدام شدند.

پدر یک زندانی سیاسی: پسرم در حال مرگ است


حامد روحی نژاد زندانی سیاسی ،یکی از زندانی هایی است که در ماه های اخیر حکم زندان در تبعیدش اجرا شده و از زندان اوین به زندان شهر زنجان منتقل شده است .اما این تبعید برای حامد بسیار زجر آورتر از دیگر زندانیان است .چرا که او به بیماری ام اس مبتلاست . حامد وقتی در زندان اوین بود با کمک دوستان و هم بندانش در بند ۳۵۰ با بیماری سختش کنار می آمد . آنها دستش را می گرفتند و برای بهبود حالش هر کاری می کردند.او را به حمام و هواخوری می بردند .اما با این وجود پزشکان بارها هشدار داده بودند که نگهداری او در این وضعیت در زندان اوین خطرناک است . اما با وجود این هشدارها و در میان بهت و تعجب همه از جمله خانواده حامد حالا او به زندان شهر زنجان ،در جایی به اسم اردوگاه منتقل شده است . زندانی که فاقد کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی است .تا جایی که پدر حامد بارها در مصاحبه اش تاکید می کند که فرزندش در حال مرگ است و با این وضعیت بیش از یک ماه در این زندان دوام نمی آورد .حامد روحی ن‍ژاد ابتدا به اعدام محکوم شد اما حکم وی در دادگاه تجدید نظر به ده سال تبدیل شد حکمی که با توجه به بیماری حامد برای او و خانواده اش همچنان غیر قابل تحمل است.

نظر یکی از خوانندگان سایت کلمه: دلم براش می سوزه.من هم که الان اینجا آزادم وضعیتم بهتر از حامد نیست.سر شب تو حیاط خونه داشتم راه میرفتم همه ی فکرم این بود که خودکشی کنم..حتی تو ذهن پر تلاطمم جایی که قرار بود بند رو آویزون کنم در نظر گرفته بودم.همیشه فکر می کردم آدم بزرگی واسه خودم میشم ولی حالا چی؟دلم از دنیا گرفته.جمهوری اسلامی تموم آرزوها و امالمون رو از بین برد.به جای پیشرفت حالا به جایی رسیدم که به خودکشی فکر می کنم.حامد جون می خواستم بگم حال من از تویی که تو زندونی بهتر نیست ما به جاش تو یه زندون بزرگتریم



۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

تجمع اعتراضی معلمان خریدخدمتی در مقابل مجلس

جمعی از معلمان خرید خدمتی، بعدازظهر روز یکشنبه برای پیگیری مطالبات صنفی خود در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند. این معلمان عنوان می‌کردند که خواهان استخدام خود و یا استمرار فعالیت خود به‌صورت شرکتی هستند. این چندین بار طی ماه‌های اخیر است که این معلمان با مطالبه‌ی مذکور جلوی مجلس شورای اسلامی تجمع کرده‌اند.

رضا شهابی فعال کارگری آزاد شد


رضا شهابی از اعضای هیئت مدیره‌ی سندیکای اتوبوس‌رانی تهران و حومه، پس از ۱۲۰ روز بازداشت موقت از زندان آزاد شد. به گزارش اتحاد بین‌المللی در حمایت از کارگران در ایران، این فعال کارگری با قرار وثیقه‌ی ۶۰۰ میلیون ریالی از زندان آزاد شده است. رضا شهابی به جرم دفاع از سندیکای شرکت واحد و حمایت از منافع کارگران شرکت واحد و در واقع پشتیبانی از کارگران، مطالبات و حق تشکل دستگیر و مورد شکنجه جسمی و روحی قرارگرفته است. وی به‌رغم بیماری دردکمر و گردن و… در زندان نگهداری می‌شد.

محکومیت دو تن از فعالین دانشجویی دانشگاه علم و صنعت به ۴ ترم محرومیت از تحصیل

به دنبال برگزاری چندین تجمع بزرگ دانشجویی بعد از انتخابات سال ۸۸ در دانشگاه علم و صنعت، کمیته انضباطی دانشگاه علم و صنعت هر یک از آقایان «حمید بیدار» دانشجوی سال پنجم رشته مهندسی کامپیوتر و «نوید عطائی» دانشجوی سال پنجم رشته مهندسی عمران و مدیر مسئول نشریه توقیف شده «موج نو»، را با صدور شدیدترین حکم ممکن به ۲ ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات محکوم کرد و این حکم توسط شورای تجدید نظر کمیته مرکزی وزارت علوم نیز تأیید شد.

به گزارش دانشجو نیوز، مواردی از فعالیت های این ۲ دانشجو که منجر به صدور احکام مذکور شد عبارتند از:
*سازماندهی و شرکت در تجمع بزرگ دانشجویی ۱۶ آذر (روز دانشجو) و گرامیداشت یاد شهید کیانوش آسا
*سازماندهی و شرکت در تجمع بزرگ دانشجویی ۲۴ آذر برای آزادی کامران آسا برادر شهید کیانوش آسا که در مراسم ۱۶ آذر دانشگاه علم و صنعت قبل از ورود به دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود
*سازماندهی و شرکت در تجمع بزرگ دانشجویی ۲۹ آذر برای گرامی داشت رحلت آیت الله العظمی منتظری
هم چنین کمیته انضباطی با وارد نمودن اتهامات زیر این احکام سنگین را برای این دانشجویان صادر نمود:
توهین، فحاشی ، هتک حرمت – اخلال و ایجاد وقفه در برنامه ها و نظم دانشگاه – عدم رعایت مقررات دانشگاه – توهین به شعائر و مقدّسات اسلامی  – عدم رعایت شئون دانشجویی
شایان ذکر است دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت سال گذشته و پس از "کودتای انتخاباتی" ۲۲ خرداد، بیش از ۱۵ تجمع بزرگ دانشجویی برگزار کردند که طی آن ها ده ها تن از فعالین دانشگاه یک یا ۲ ترم از تحصیل محروم شدند و تعدادی نیز از دانشگاه اخراج شده یا به شهرهای دیگر تبعید شدند.
لازم به ذکر است که پس از برگزاری تجمع باشکوه دانشجویی در روز ۸ دی سال گذشته و در اعتراض به کشتار بی رحمانه ی مردم در روز عاشورای ۸۸، حراست دانشگاه با موافقت ریاست انتصابی درب های دانشگاه را به روی لباس شخصی ها و اوباش حکومتی گشودند؛ که در پی حمله وحشیانه آنها به وسیله ی باتوم به دهها تن از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت، این دانشجویان پس از ضرب و شتم به بیمارستان منتقل شده و دهها نفر نیز بازداشت شدند. پس از سرکوب موقت دانشجویان، کمیته ی انضباطی دانشگاه علم و صنعت اقدام به احضار ده ها تن از فعالین دانشگاه کرد که از میان آن ها سنگین ترین حکم دانشگاه (۲ ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات) برای آقایان نوید عطایی و حمید بیدار صادر شد.
گفتنی است در جریان این پرونده ها جبل عاملی ریاست انتصابی دانشگاه علم و صنعت شخصاً پیگیر پرونده های مذکور بوده و مصرّ به تأیید و تشدید این احکام بوده است.

فرزانه جلالی، رتبه ۶ کنکور کارشناسی ارشد از ادامه تحصیل محروم شد

فرزانه جلالی، دانشجوی رشته مردم شناسی دانشگاه تهران با وجود کسب رتبه 6 در آزمون کارشناسی ارشد از ادامه تحصیل محروم شد و تلاش‌هایش برای بازنگری و تجدید نظر بی‌نتیجه ماند.
به گزارش جرس، وی در دوران تحصیل خود از فعالان دانشجویی دانشگاه تهران و عضو انجمن اسلامی دانشجویان بوده و به مدت یک سال به عنوان مدیر مسئول روزنامه صبح دانشگاه تهران فعالیت کرده است.
جلالی در حوادث حمله به کوی دانشگاه و وقایع پس از انتخابات به دادگاه انقلاب و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات فراخوانده شد. او سپس در آزمون کارشناسی ارشد سال 89 شرکت کرده و با وجود اخذ کارنامه و موفقیت در کسب رتبه ۶، از ادامه تحصیل محروم شده است. نکته قابل توجه این است که او هیچ گونه سابقه احضار به کمیته انضباطی و حکم انضباطی در پرونده خود ندارد. در پاسخ به مراجعات مکرر وی به واحد گزینش در سازمان سنجش، تنها عنوان شده که نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات برای صلاحیت عمومی او منفی بوده و حق ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد را ندارد. پیگیری های وی با وجود شروع سال تحصیلی راه به جایی نبرده است.
این در حالی است که رئیس سازمان سنجش شهریور ماه اعلام کرد "محرومیت از تحصیل به دلیل فعالیت سیاسی نداریم."
از زمان روی کار آمدن دولت نهم روند ستاره‌دار کردن دانشجویان منتقد و هم چنین عدم ارائه کارنامه به آن ها در مقطع کارشناسی ارشد به شدت گسترش یافته و تا کنون بسیاری از فعالان دانشجویی با پدیده محرومیت از تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا مواجه شده‌اند. این روند امسال نیز در ادامه اتفاقات پس از انتخابات، دامن تعدادی از دانشجویان را گرفت به طوری که عده ای پیش از اعلام نتایج اولیه کارشناسی ارشد سال 89 به سازمان سنجش فراخوانده شدند. پس از اعلام نتایج اولیه برای عده ای کارنامه صادر نشد. در ادامه این روند و در زمان اعلام نتایج نهایی آزمون کارشناسی ارشد در شهریور امسال برخی از دانشجویان که کارنامه اولیه آنها صادر شده بود و رتبه ممتاز را کسب کرده بودند با کمال ناباوری با کلمه مردود روبرو شدند.
هم اکنون ضیا نبوی، مجید دری و مهدیه گلرو از دانشجویان محروم از تحصیل در زندان به سر می‌برند

افزایش محکومیت حامد روحی نژاد در حین پیشرفت بیماری ام اس


محکومیت حامد روحی نژاد زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی زنجان افزایش یافت.
یکی از اعضای خانواده حامد روحی نژاد در گفتگو با گزارشگر هرانا اعلام کرد دادگاه عمومی تهران به دلیل خروج غیر قانونی حامد روحی نژاد از کشور وی را به یکسال حبس و جریمه نقدی محکوم کرده است.
بدین ترتیب محکومیت حامد روحی نژاد که پیشتر در دادگاه بدوی به اعدام و سپس در دادگاه تجدید نظر به 10 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان زنجان محکوم شده بود به 11 سال حبس تعزیری افزایش یافت.
این حکم در حالی برای این زندانی صادر شده است که تلاش ها برای مرخصی استعلاجی به دلیل ابتلای نامبرده به بیماری ام اس ادامه دارد.
از سوی دیگر حامد روحی نژاد از دو هفته پیش به دلیل نامعلوم به بازداشتگاهی در نزدیکی زندان زنجان منتقل شده و ممنوع الملاقات است، وی به دلیل عدم توجه مسئولین قضایی به پیشرفت بیماری ام اس تهدید به اعتصاب غذا نموده است.
شایان ذکر است، پدر نامبرده که در حال حاضر برای دیدار با دادستان زنجان در این شهر بسر می برد و تا کنون موفق به دیدار با دادستانی نشده است.
حامد روحی نژاد به همراه 3 تن از پناهندگان در شمال عراق – اربیل چند ماه پس از بازگشت هماهنگ شده به کشور و در اردی بهشت ماه سال 88 توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند و پس از بازداشت های گسترده شهروندان معترض به نتیجه انتخابات این بازداشت شدگان به عنوان افرادی که قصد بمب گذاری و ایجاد آشوب در کشور را داشته اند در دادگاه های جمعی محاکمه شدند.
دو تن از بازداشت شدگان به نامهای علی زمانی و آرش رحمانی پور در بهمن ماه سال گذشته و در کمال ناباوری افکار عمومی و در نزدیکی اعتراضات 22 بهمن ماه در تهران اعدام شدند و سپس محکومیت دو تن دیگر به نام های حامد روحی نژاد و احمد کریمی به حبس تعزیری تقلیل یافت.

دستگیری 3 نفر در شهر پاوه‌ توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم

امروز دوشنبه‌ 11/10/2010 نیروهای اطلاعاتی رژیم در شهر پاوه‌ 3 نفر از شهروندان بنامهای 1) امیر حاتمی معلم بازنشسته‌ و عضو شورای حل اختلاف این شهر 2) محمد عرفان صالحی روزنامه‌نگار و وبلاگنویس و عضو پیسین شورای شهر پاوه‌ 3) محمد ابراهیمی عضو کنونی شورای شهر پاوه‌ و دبیر تاریخ دبیرستانهای شهر را دستگیر و به‌ بازداشتگاههای اداره‌ اطلاعات پاوه‌ منتقل نمودند.در چند سال اخیر رژیم با حمایت از تعدادی مهره‌های دست نشانده‌ خود در منطقه‌ اورامان مبادرت به‌ ایجاد آتش سوزی در جنگلها و مراتع منطقه‌ نموده‌ و زمینها و مراتع را حصارکشی و بعنوان پاداش به‌ مهره‌های خود که‌ مجری این آتش سوزیها میباشند داده‌، 3 دستگیر شده‌ نامبرده‌ سالهاست با نوشتن مطالبی در این زمینه‌ و افشای اسناد مرتبط و تشریح این سیاستهای پلید رژیم و روشنگری در این زمینه‌ و انجام مصاحبه‌ با سایتهای خبری و تلاش برای جلوگیری از بسط و گسترش این پدیده‌ ضدانسانی و ضد محیط زیست مورد خشم و نفرت رژیم قرار گرفته‌ و بارها از جانب اداره‌ اطلاعات و عوامل و مجریان این آتش سوزیها و متصرفین اموال عمومی و مراتع مورد تهدید قرار گرفته‌اند.
تا زمان تنظیم این گزارش هیچ گونه‌ خبری از وضعیت دستگیرشدگان در دست نیست.

۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

اعتصاب غذای علی اصغر غروی در زندان

وضعيت جسمانی سيد علی اصغر غروی، عضو شورای مرکزی و مسئول شاخه اصفهان نهضت آزادی ايران، در حاليکه در اعتصاب غذا و بازداشت به سر می برد، وخيم و نگران کننده گزارش شده است.
اين فعال ملی- مذهبی، روز جمعه نهم مهرماه به همراه ابراهيم يزدی دبيرکل نهضت آزادی، هاشم صباغيان، غفار فرزدی و جمعی ديگر از فعالان سياسی عضو نهضت آزادی ايران، به اتهام اقامه نماز در اصفهان بازداشت شدند.
خانواده دکتر غروی در گفتگو با جرس خاطرنشان کردند "چهارشنبه گذشته بنا بر حکم دادگاه انقلاب دستور آزادی وی صادر شد، ولی در پی مراجعه خانواده به بازداشتگاه، مسئولان پرونده اعلام کردند که پرونده به دادگاه ويژه روحانيت ارجاع شده است. با اين حال دادستان اطمينان داد که روز شنبه (١۷ مهرماه) غروی آزاد خواهد شد."
اين گزارش می افزايد اما صبح شنبه هفدهم مهر ماه، علی رغم وعده آن مقام قضايی، و ساعت ها انتظار خانواده، نه تنها وی آزاد نشد، بلکه اعلام شد که غروی در بازداشت موقت دادگاه ويژه روحانيت به سر می برد .
خانم عليزاده، همسر دکتر غروی، در گفتگو با جرس همچنين خبر داد که شرايط جسمی ايشان نگران کننده می باشد. چرا که در اعتصاب غذا به سر می برد و عارضه ديسک کمر نيز دارد.
وی همچنين از برخورد زننده و توهين آميز ماموران دادگاه ويژه روحانيت انتقاد کرد و افزود: مهندس بازرگان در اوايل انقلاب گفته بود که هيچ وقت کشور تا به اين حد بی پناه نبوده است . امروز من می گويم کاش مهندس بازرگان بود و می ديد که ما چقدر بی پناه تر شده ايم.
همسر غروی با اشاره به شش بار بازداشت اين فعال ملی- مذهبی در جمهوری اسلامی، تاکيد کرد که هيچ زمانی مانند اين بار برخوردهای ماموران چنين توهين آميز نبوده است.
وی به پرونده قبلی غروی در سال ۷۸ اشاره کرد و گفت: وی از سال ۷۸ پرونده ای در دادگاه ويژه روحانيت داشت. و حتی مدتی هم در بازداشت بودند، رئيس دادگاه آقای رازينی بود. خود من در دادگاه حضور داشتم، در آن زمان قاضی خطاب به مامور پرونده گفت اينکه هيچی ندارد تا بتوان براساسش حبس داد. نهايتا آقای غروی در آن دادگاه تبرئه شدند.
خانم عليزاده ادامه داد: روز چهارشنبه وقتی حکم آزادی تعدادی از دستگيرشدگان نهضت آزادی در اصفهان را صادر کردند ، از سوی دادگاه انقلاب حکم آزادی غروی هم صادر شد. اما بعد از گذشت مهلت قانونی دو روزه که بايد آزاد می شد، يکباره دادستانی اعلام کرد که وی در بازداشت موقت دادگاه ويژه روحانيت هستند. اين بازداشت غيرقانونی است و من اميدوارم هرچه سريع تر اي
شان آزاد شوند.

فعال آذربایجانی در تبریز دستگیر شد

ساوالان سسی: رسول بدلی فعال مدنی آذربایجانی روز سه‌شنبه ۱۳ مهر ۸۹ بازداشت و جهت اجرای حکم روانه زندان تبریز شد. این فعال مدنی آذربایجانی به همراه برادرش علی بدلی خرداد ماه ۸۸ در منزل پدری توسط ماموران اداره اطلاعات تبریز بازداشت و پس ازتحمل دو ماه بازداشت موقت به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود.
شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز طی حکمی آذر ۸۸ رسول بدلی را به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری محکوم نمود. این حکم چندی بعد در دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی تایید شد.
استنادات قاضی در طول مراحل دادگاه برای طرح این اتهام توزیع اعلامیه دعوت مردم به تجمع در استادیوم تختی تبریز جهت اعتراض به جوک نژادپرستانه خاتمی بر علیه آذربایجانیها در جریان سفر میر حسین موسوی به تبریز عنوان شده است.
این فعال آذربایجانی چندی پیش نیز از تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه پیام‌نور شبستر محروم و از دانشگاه اخراج شده بود.

یک زندانی سیاسی به اعدام محکوم شد

حسین خضری، متولد سال 1361، زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی ارومیه، به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است. این زندانی سیاسی در حالی در سکوت خبری کامل در شرایط سخت زندان ارومیه به سر می برد که هر لحظه امکان اجرای حکم وی وجود دارد.
هرانا در این رابطه گزارش می دهد: به مناسبت دهم اکتبر درباره ی وضعیت این زندانی سیاسی اعدامی و شرح آنچه که بر وی در طی این مدت رفته است با یکی از اقوام وی به گفتگو نشسته که متن این گفتگو را در زیر می خوانید:
بر اساس اخبار منتشر شده حکم اعدام آقای خضری تایید شده است، آیا این تایید مربوط به حکم دادگاه تجدید نظر است یا دیوان عالی کشور؟
حکم اعدام حسین بعد از اینکه دوران بازداشتش که به مدت هفت ماه در سلول انفرادی به طول انجامید و سپس تحویل زندان مرکزی ارومیه داده شد در سال 87 صادر شد. او در یک جلسه ی هفت الی هشت دقیقه ای که اولین و آخرین جلسه ی رسیدگی به اتهاماتش با حضور نماینده دادستانی و نماینده اطلاعات بود در شعبه یک دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار گرفت.
در آن جلسه وکیل حسین نیز حضور داشت؟
بله، اما با اینکه حضور داشت ولی نه وی و نه حتی به خودش اجازه ی دفاع داده نشد. حتی چند روز قبل تر از آن هم از طرف افراد ناشناس وکیلش تهدید شد تحت این عنوان که به چه جراعتی از یک ضد انقلاب دفاع می کند.
حکم اعدام چه زمانی ابلاغ شد؟
پس از چند روز از طریق وکیل که همان طور که گفتم فقط در ظاهر وکیل بود حکم اعدامی که برایش صادر شد را به شخص خودش ابلاغ کردند و با اینکه طبق قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی و قوانین آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب می بایست احکام بالای 10 سال در محاکم دیوان عالی کشور رسیدگی شود ولی در زیر دادنامه اش قید شده بود که رای صادره بعد از 10 روز در دادگاه تجدید نظر استان شعبه دهم قابل رسیدگی است و این مسئله حتی مخالف قوانینی است که خودشان وضع کردند. وکیل نیز یکی دوباری به حکم صادره اعتراض کردند و خواستار آن بودند که طبق قانون این پرونده حداقل در محاکم دیوان عالی کشور مورد رسیدگی قرار گیرد ولی آن ها مخالفت کردند و گفتند که در پرونده های امنیتی به ما این اختیار را دادند که در استان رسیدگی کنیم.
اعتراض دیگری به این روند رسیدگی نداشتید؟
ما از طریق وکیل این طور متوجه شدیم که گویا به دادگاه های استان و وزارت اطلاعات استان اختیارات تام دادند که هر طور دلشان خواست در مورد این پرونده ها تصمیم بگیرند اما با این حال بعد از چند روز ما یک بیانیه اعتراضی نوشتیم به همراه برگه گواهی شکایت که خودش آن را نوشت به دلیل اینکه حسین از مامورین بازجو به شدت کتک خورده بود هیج یک از اتهامات وارده را قبول نداشت.
اتهامات مطرح شده چه بود؟
اتهاماتی که در کیفرخواست مطرح شده بود وی را یک محارب یعنی فردی که عملیات مسلحانه بر علیه نظام کرده و فردی که تبلیغ علیه نظام کرده می دانست. هم چنین یکسری اتهامات دیگر که حسین حتی روحش هم از آن خبر نداشت. ماموران نیز در طول هفت ماه نگهداری اش در بازداشتگاه به طور دست و پا بسته و چشم بسته انگشتش را بر روی ورقه هایی زده بودند که گویا وی این اتهامات را قبول می کند.
اما حسین در دادگاه بدوی این اتهامات را قبول نکرد و در لایحه تجدید نظری که به استان ارائه شده بود این اتهامات را رد کرد و گفت که بنده این اتهامات را قبول ندارم و در ثانی از دادگاه تجدید نظر استان هم تقاضا کرد که وقتی بدهند تا بتواند از ماموران بازجو شکایت کند.
علت این شکایت چه بود؟
هم به علت انواع شکنجه ها شیوه هایی که انجام شده بود چون خودشان همه جا می گویند که ما شکنجه نداریم، ما هیچ گونه رفتار غیر انسانی نداریم اما حسین را به مدت هفت ماه در سلول های انفرادی نگه داشتند که شش ماه از آن را در سپاه بود و یک ماه هم در بازداتشگاه وزارت اطلاعات و در طول این مدت با انواع شدید ترین شکنجه ها مورد بازجویی قرار گرفت تا برگه هایی را چشم بسته امضا کند مبنی براینکه همه اتهامات را قبول کرده و هیچ گونه بدرفتاری هم در این مورد صورت نگرفته. اصلا حسین می گوید هیچ وقت ظاهر بازجوهای خودش را ندیده چون چشمهایش بسته بود.
به این دلایل ما از دادگاه تجدید نظر تقاضا کردیم که تا زمانی که نتیجه این شکایت از مامورین بازجو کننده مشخص نشده حکمشان را صادر نکنند اما این شکایت با اینکه مربوط به سازمان نیروهای مسلح می شد و باید در آنجا رسیدگی شود، آن ها به دلیل هماهنگی هایی که با وزارت اطلاعات داشتند، پس از مدت ها این دست و آن دست کردند در نهایت نیز به شکایتش رسیدگی نکردند و دادگاه تجدید نظر استان هم که منتظر نتیجه آن شکایت نماند و رای خودش را در تائید دادگاه بدوی صادر کرد و گفته شد که این رای قطعی هست.
بعد از تائید حکم از سوی دادگاه تجدید نظر استان تنها راهی که از نظر حقوقی وجود داشت این بود که یک اعتراضی بکنیم به عنوان عدم صلاحیت رسیدگی دادگاه تجدید نظر استان و درخواست اعاده دادرسی با توجه به مسائلی که در پرونده وجود داشت.


با این تفاسیر اکنون پرونده ی آقای خضری در چه مرحله ای قرار دارد؟

بعد از این قضایا و بسته شدن تمامی راه های اعترضی، پرونده از انجا به اجرای احکام ارومیه منتقل شد و در حال حاضر نیز هیچ راهی وجود ندارد و حسین منتظر اجرای حکم هست...

اگر ممکن هست در مورد چگونگی بازداشت حسین توضیح دهید.

حسین در مرداد 87 توسط سپاه پاسداران نبی اکرم در ترمینال کرمانشاه بازداشت شد. از همان ابتدا او را به یک بازداشتگاه که در قلب یک پادگان نظامی قرار داشت منتقل کردند و بدون اینکه علت بازداشت را حتی به خودش بگویند به طور فجیع مورد شکنجه بدنی قرار گرفت به طوری که چندین بار بی هوش شد.
حسین بعدها می گفت که در آن روزها هیچ امیدی برای خارج شدن از آن زندان نداشت چون هیچ کس از سرنوشتش خبر نداشت، نه خانواده و نه دوستانش. 49 روز در آن بازداشتگاه نگهش داشتند در طول این مدت بارها از پله ها دست و پا بسته و چشم بسته به زیر زمینی که موتور خانه هم در آنجا قرار داشت منتقل می کردند و دست و پا بسته از سقف آویزانش می کردند.

با یک دستمال دهان و بینی اش را می بستند و هر وقت می خواست حرف بزند باید دست و پایش را تکان می داد. بارها به این صورت مورد شکنجه قرار گرفت. به وسیله ی شوک الکتریکی، باتوم و ... بر اثر این شکنجه ها 30% از بینایی اش را از دست داد، کلیه هایش در اثر ضربات مشت و لگد دچار خونریزی شد و بر اثر وضعیت نابسامان بازداشتگاه دچار عوفنت ریه شد به طوری که هنوز هم از این بیماری رنج می برد و مسئولان هیچ اقدامی هم برای بهبود وضعیتش انجام نمی دهند.
بعد از این شکنجه ها هم از بازداشتگاه سپاه کرمانشاه در تاریخ 28 شهریور به بازداشتگاه المهدی که در قلب سپاه ارومیه هست منتقل کردند.

بازداشتگاه المهدی چطور جایی است؟

بازداشتگاه المهدی یک بازداشتگاه علنی نیست و اصلا وجود خارجی ندارد و زیر نظر سازمان زندان ها نیست و نزدیک 4 ماه در همان بازداشتگاه و انفرادی کوچک نگهش داشتند آنجا هم بازجویی هایش دست کمی از بازداشتگاه کرمانشاه نداشته. از تاریخ 10 مرداد تا تاریخ 16 دی ماه 87 در سپاه ارومیه نگهش داشتند و در همین تاریخ و بعد از اتمام بازجویی ها مثل یک گوشت و استخوان تحویل وزارت اطلاعاتش دادند. تازه آنجا هم متوجه شد که اتهامات جدیدی بهش می زنند. از قبیل اینکه عضو سازمان های مخالف نظام همچون پ ک ک و پژاک است و مجبورش کردند که زیر این اتهامات را امضا کند.

بعد از این بازداشتگاه به وزارت اطلاعات تحویلش دادند و یک ماه هم در سلول های انفرادی و در اداره اطلاعات ارومیه در بازداشت بود و از آنجا نیز به زندان ارومیه منتقل شد و تازه بعد از هفت ماه توانست با خانواده اش تماس بگیرد و آن ها را از نگرانی در آورد.
یعنی در این زمان محدودیت ها کمی برایش کمتر شد؟
در این حد که از طریق خانواده توانست یک وکیل بگیرد و آن هم چند روز بعد از تشکیل رسیدگی دادگاه به پرونده به وکیل اجازه دادند برود و پرونده را ببیند و با امکانات کمی که زندان داشت کم کم معالجه شد و بعد از برگزاری دادگاه که کاملا تشریفاتی بود به اعدام محکوم شد.

خانواده ی حسین هم در طی این مدت تحت فشار بودند؟

ببینید در ارتباط با نحوه بازجویی ها و شکنجه هایی که قبل تر گفتم به سازمان قضایی نیروهای مسلح شکایت شد چون کسی که از او بازجویی کرده بود، حسین چهره واقعی اش را ندیده بود و اسمی ازش نداشت، ارگان سپاه و اطلاعات سر این شکایت هم خانواده اش را تهدید کردند و وکیلش را هم تهدید کردند که باید شکایت را پس بگیرد و گفتند که شکایت خدا را پیش خدا نبرد چون نتیجه ای نمی گیرد و سر این موضوع بود که در تاریخ 13 بهمن 88 حتی حسین را در نیمه های شب از زندان به اداره اطلاعات منتقل کردند و طوری وانمود کردند که می خواهند حکمش را اجرا کنند و همان جا هم بهش گفته بودند که باید اتهامات را جلوی دوربین دوباره قبول کنی و شکایتت را پس بگیری و اگر همه این کارها را انجام بدهد حکمش را نقض می کنند و بر اساس رعفت اسلامی با او برخورد می کنند که البته حسین این حرف ها رو قبول نکرده است.

هم چنین در طی این مدت پدر حسین دچار سکته مغزی شده چرا که فکر می کرد پسرش را بردند و اعدام کردند به همین دلیل به اداره ی اطلاعات رفته بود و گفته بود اگر بچه ام را اعدام کردید جنازه اش را بدهید اگر نکردید بگذارید ملاقات بکنم و بعد از آن جریان بود که سکته کرد و در بیمارستان امام خمینی فوت کرد.

در خبرها شنیدیم که آقای خضری را مدتی به مکانی نامعلوم منتقل کرده بودند، در این باره کمی توضیح دهید.
قضیه پرونده شکایت از سپاه هم بعد از اینکه شکایت پس گرفته نشد قرار منع تعقیب برای بازجویان پرونده صادر شد. بعد از آن حسین را در یک اقدام تنبیهی بدون اینکه حکم تبعیدی در پرونده باشد، به زندان قزوین منتقل کردند و بعد از 50 روز دوباره به زندان ارومیه منتقل کردند و همه ی این برخورد ها به خاطر شکستن اراده اش بود.

چه درخواستی را از نهادهای حقوق بشری و مردم دارید؟

من نمی دانم نهادهای حقوق بشری دنیا می توانند برای حسین کاری بکنند. من فقط می خواهم الان این حرف را بزنم که زندانیان سیاسی فقط در تهران نیستند زندانیان سیاسی بسیاری در کردستان و در بازداشتگاه های نا مشخص هستند.
سازمان های حقوق بشری از زندانی های سیاسی کرد خیلی کم یاد می کنند و الان درخواستی که من دارم این هست که همان حساسیتی که در مورد زندانیان در تهران وجود دارد و نگاه ویژه ای که به زندانیان بعد از انتخابات شکل گرفته است برای زندانیان سیاسی در شهرستان ها هم وجود داشته باشند.

اینجا تنها بحث حسین نیست. خیلی های دیگر هم هستند که وضعیتشان بد هست، همانطور که گفتم پرونده حسین در سایه شلوغی های انتخابات بدین شکل ماست مالی شد و از مردم ایران می خواهیم که فرزندان کرد خودشون را فراموش نکنند.
این نهادها بایستی فشار بیاروند به قوه قضائیه تا لااقل یک دادگاه علنی برگزارشود و این قبیل زندانیان بتوانند از خودشان دفاع کنند و حداقل و در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوند .