ما آمده ایم تا همنوا با میلیونها ایرانی در صحنه مبارزه با دجالان دین فروش حاکم بر میهن مان با شیوه و راهی که شیفتگان عزت و شرف و مبارزین راه آزادی راهگشا و پیشگام آن بوده ، دست در دست هم نهیم به مهر و طرحی نو در اندازیم.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعه
اول ماه مه روز جهانی كارگر گرامی باد
نگاهی بهسابقه تاریخی
روز اول ماه مه سال 1886، درآمریكا بیش از چهارصد هزار كارگر برای كاهش زمان كار روزانهشان، از 14 ساعت بهساعت، دست بهاعتصاب زدند. درروز سوم اعتصاب، پلیس كارگران را بهگلوله بست، پنج كارگر كشته و عدهیی مجروح شدند. روز چهارم ماه مه، كارگران بهاعتراض دسته جمعی بزرگتری دست زدند كه درجریان آن چند تن از افراد پلیس، براثر بمبی كه بهمیانشان پرتاب شد، كشته شدند. پلیس رهبران اعتصاب را دستگیركرد. چهار رهبر اعتصاب پس از محاكمه اعدام شدند. اما مبارزه كارگران ایالات متحده بی ثمرنماند و نزدیك بهپانصد هزاركارگر حق هشت ساعت كار روزانه را بهدست آوردند. سه سال بعد در ژوئیه 1889، كنگره بینالملل سوسیالیست، درپاریس، تصمیم گرفت روز اول ماه مه را روز بینالمللی همبستگی كارگران اعلام كند و هرساله مراسمی بهاین مناسبت برگزار نماید.
روز كارگر درایران
درایران جشن اول ماه مه، برای اولین بار، درسال 1299 برگزار شد. دردوره دیكتاتوری رضا شاه، این مراسم اغلب بهصورت مخفیانه برپا میشد. بعد از سقوط رضا شاه، دوباره امكان برگزاری علنی این جشنها پیدا شد و بعضی از اسناد تاریخی از تظاهرات بزرگ اول ماه مه درسالهای 24 و 25 حكایت دارند. درسال 1331، بهدستور دكتر مصدق، روز اول ماه مه عید كارگران و تعطیل رسمی اعلام شد. اما پس از كودتای ننگین 28 مرداد، مجددا این مراسم مخفیانه برگزار میشد. چندی بعد شاه روز تولد پدرش - 24 اسفند را روز كارگر اعلام كرد! ولی، با اوجگیری جنبش دانشجویی در داخل و خارج كشور و افشای ماهیت سركوبگر و فاسد رژیم درافكار بینالمللی، شاه ناچار بهعقبنشینی شد و روز اول ماه مه، بهعنوان روز كارگر، تعطیل كارگری اعلام شد. درسالهای آخر حكومت شاه، از طرف اتحادیهها و سندیكاهای فرمایشی، مراسمی بهنام «روز كارگر» برای ستایش از بهاصطلاح خدمات شاه بهكارگران! برپا میشدكه مورد نفرت تودهها بود.
پس از انقلاب 57، سازمان مجاهدین اولین مراسم با شكوه روز كارگر را دركرج و درگرامیداشت خاطره كارگران جهان چیت كه درسال 50 بهدست مأموران سركوب رژیم شاه شهید شده بودند، برگزاركرد. درهمین سال حزب جمهوری و یك ارگان كارگری دولتی نیز برای عقب نیفتادن از صحنه، اعلام راهپیمایی كردند. درسال 59، سازمان مجاهدین میتینگ بزرگ روز كارگر را در ترمینال خزانه تهران برگزار كرد. چند گروه سیاسی دیگر نیز برگزاری مراسم روز كارگر را درمحلهای جداگانه اعلام كرده بودند.
خمینی دجال هم درپیامی كه بهمناسبت روز كارگر فرستاد، علاوه برحرفهای سخیفی درمورد كارگران از این قبیل كه: كار و كارگر بهگروه خاصی محدود نمیشود بلكه همه ملت كارگرند!!، بهسمپاشی علیه گروههای مترقی و اساسا مجاهدین پرداخت. او با گفتن دروغهای رذیلانهیی از این قبیل كه: « آنان كه بهاسم طرفداری از كارگران از كار آنان جلوگیری میكنند و پشت نقاب طرفداری از دهقانان، خرمنهای آنان را، كه حاصل دسترنج یك ساله آنان است، بهآتش میكشند و زیر ماسك خدمت بهكارگران، دركارخانهها با تمام توان اخلال میكنند. این روز از آنان نیست»، خمینی بهاین ترتیب تلاش كرد تاكینه توزی كور و خصومت هیستریك مزدوران جنایتكار خود علیه مجاهدین را برانگیزد. آن روز خیل چماقداران، مراسم روز كارگر را درهمه جا مورد تهاجم قرار دادند. اما تمركز اصلی تهاجم بر روی مراسم مجاهدین درترمینال خزانه بود. رژیم بهاین منظور تدارك ویژهیی دیده و پاسداران و مزدوران مسلح خود (با لباس شخصی) را با سازماندهی مشخص و بهطور گسترده بهاین مراسم گسیل داشت. قرار بود مسعود رجوی دراین مراسم سخنرانی كند. اما مجاهدین با كشف توطئه ترور مسعود، سخنرانی وی را ملغی كردند. دراین مراسم براثر حملات وحشیانه مزدوران خمینی بهمجاهدین و مردم شركت كننده، حداقل 300 تن مضروب و مجروح شدند، اما مجاهدین توانستند توطئه بزرگ رژیم را خنثی كنند.
اعتصابهای مهم كارگران و زحمتكشان ایران
طبقه كارگر ایران طی بیش از نیم قرن گذشته، مبارزات خونینی را برای كاستن از شدت ستم و استثمار و احقاق حقوق اولیه خود بهپیش برده است. گرچه رشد طبقه كارگر ایران، بهلحاظ كمی، از دهه چهل آغاز شده، اما پیش از آن نیز كارگرانی كه درصنایع نفت و نساجی كار میكردند، مبارزاتی را از سر گذرانده اند. یكی از بزرگترین اعتصابهای كارگری اعتصاب سراسری یك صد هزار نفراز كارگران نفت جنوب، در23 تیرماه 1325 بود كه خواستهای سیاسییی از قبیل تغییر استاندار وقت و عدم دخالت شركت نفت در امور داخلی ایران در برداشت. این اعتصاب مورد یورش و سركوب قرار گرفت و 46 كشته و 170 مجروح برجای گذاشت. درمورد عظمت این اعتصاب، دركتاب ”پنجاه سال نفت ایران” آمده: « از روی كمال انصاف و بیطرفی و حقیقت بینی باید گفت بهبود وضع كارگران نفت، درسالهای آخر عملیات شركت درایران، مرهون دو نكته اصلی بود: اول، آزادی بیان كه پس از خروج ارتش بیگانگان در ایران حاصل شد و كارگران توانستند وضع اسفناك و مشقت بار خود را تا حدی شرح دهند؛ دوم اعتصاب بزرگ 23 تیرماه 1325 كه قدرت عظیم آنها را برای گرفتن حق خود واضح و آشكار ساخت و بهشركت فهماند كه دیگر ادامه رویه سابق محال است و باید سریعاً رفتار خود را تغییر دهد. قانون كار و بیمههای اجتماعی و تعیین حداقل دستمزد و اصلاحات دیگری كه در سالهای اخیر كم و بیش درایران انجام گرفته، همه و همه مرهون اقدامات دسته جمعی كارگران نفت است».
این اعتصاب دولت انگلیس را بهشدت دچار نگرانی كرد، چند كشتی جنگی بهبنادر جنوب فرستاد و دیگر نیروهای نظامی خود را درمنطقه خلیج فارس آماده برای دخالت دروضعیت خطیر احتمالی كرد.
اعتصاب زحمتكشان كوره پزخانهها در 23 خرداد 1338، بهخاطر افزایش دستمزد، كه منجر بهكشته شدن پنجاه كارگر - زن و مرد و كودك - شد و اعتصاب كارگران جهان چیت درسال 50 كه آن نیز توسط مزدوران رژیم شاه بهخاك و خون كشیده شد، از نمونههای برجسته مبارزات كارگران هستند. اما اعتصاب كارگران و كاركنان صنعت نفت در سال 1357 و قطع صدور نفت ضربه كمرشكنی بود كه بررژیم سلطنتی وارد آمد و در پی آن قیام مسلحانه خلق، در 22 بهمن، نظام پوسیده شاهنشاهی را برای همیشه بهگور سپرد.
بعد از انقلاب 57، كارگران و زحمتكشان ایران نیز مثل دیگر اقشار جامعه امید داشتند بهحقوق منصفانه خود دست یابند
آنها براساس تجربه شوراها كه درروزهای قیام ضد سلطنتی شكل گرفته و پس از انقلاب نیز دركارخانهها، ادارات، دانشگاهها و دیگر موسسات عمدتاً توسط سازمان مجاهدین ترویج میشد، خواستار این بودند كه همچنان اداره امور بهصورت شورایی و با مشاركت و نظارت خود كارگران و كاركنان باشد. رژیم ابتدا خود را ناگزیر از پذیرش شوراهای موجود دركارخانجات دید.سپس با طرح و نقشه مشخص، یك بهیك بهسراغ این شوراها و دست اندركاران آنها رفت و باتصاحب مدیریت كارخانه و مواضع كلیدی و گسیل و نفوذ دادن مزدوران خود، بهتدریج شوراهای این كارخانهها را بهچنگ آورد و سپس بهتصفیه، اخراج و یا بهزندان افكندن رهبران قبلی پرداخت. اگر تركیب كاركنان و شرایط و تعادل قوای محیط بهاو اجازه چنین كاری را نمیداد، با توسل بهتهدید و تطمیع و یا پاپوش درست كردن، اقدام بهانحلال شورای مزبور مینمود. سپس شورای فرمایشی و دلخواه خودش را تشكیل میداد و یا اگر شرایطش نبود، اساسا دستگاه شورا را بر میچید.
اعتراضات كارگری درسالهای اخیر و ابعاد سركوبی
رژیم خمینی یكی از ضدكارگری ترین رژیمهای موجود درجهان كنونی است. این رژیم و كارفرمایانی كه تحت نظام ظالم و سركوبگر آن عمل میكنند، هرگونه اجحافی علیه كارگران را با دست باز انجام میدهند و هیچگونه مرز سرخ جدی برایشان متصور نیست. بهیقین درهیچ كشوری نهادهای ضد كارگری تا این اندازه دست باز برای ستم و فشار علیه كارگران ندارند. موج اعتراضات كارگری درایران كه درطبقه بندی اعتراضات اقشار مختلف، همواره درردیف اول و یا دوم قرار گرفته، بخوبی نشاندهنده میزان ستم و تجاوز سیستماتیك بهحقوق آنهاست. این اعتراضات كه هرساله نسبت بهسال قبل روند صعودی و گاه چندین برابر را نشان میدهد، اغلب هنگامی صورت میگیرد كه این زحمتكشان كارد بهاستخوانشان رسیده باشد. اعتراضات كارگران شامل اعتراض و تحصن علیه سیاستهای ضد كارگری رژیم آخوندی، تعطیلی كارخانه یا عدم دریافت حقوق ماهانه بهمدت چندین ماه و گاه تا یك سال یا حتی بیشتراست، اعتراض بهخصوصی سازی كارخانههای تولیدی،برخوردار نبودن از حق بیمه درمانی و مزایای كارگری در شرایط سخت و اخراج كارگران واستفاده ازكودكان در كاربوده است.
كارگزاران رژیم نیز بهجای پاسخگویی وحل وفصل مشكلات كارگران، اقدام بهضرب وشتم، دستگیری و سركوب آنان نمودند.برخورد ظالمانه رژیم آخوندی با اعتصاب كارگران زحمتكش شركت واحد اتوبوسرانی تهران ، گواه روشنی بر خصلت بغایت ضد كارگری این رژیم است. اعتصاب كارگران و رانندگان شركت واحد درزمستان سال 84 و تداوم آن در سال گذشته (85)كه یكی از بزرگترین اعتصابهای كارگری سال بود، بهرغم اینكه از حمایت سایر اقشار مردم و بهخصوص دانشجویان و نیز سندیكاهای بینالمللی برخوردار بود، توسط رژیم ضد بشری سركوب شد و شمار زیادی از رانندگان و ازجمله اعضای هیأت مدیره سندیكای شركت واحد دستگیرشدند. دردور هاى بعدى ، هزاران تن از كاركنان شركت واحد اتوبوسرانی، علاوه برخواستهای قبلی، خواهان آزادی دستگیر شدگان شدند.
طي يك سال گذشته يعني ازفروردين سال 1385 تا اسفند سال 1385 كارگران محروم ميهنمان با قريب 1757 حركت اعتراضي، بالاترين رقم اعتراضي را نسبت به كليه اقشار ميهنمان به خود اختصاص دادهاند.
بيلان كل اعتراضات و جنبشهاي مردمي درشهرهاي ميهن كه دربرگيرنده اعتراضات معلمين ، كارمندان ، كارگران ، كشاورزان ، كسبه ، اساتيد دانشگاهها ، دانشجويان ،روزنامه نگاران و نويسندگان و زندانيان سياسي و .... بوده به بيش از 4.800 حركت بالغ ميگردد .
عليرغم افزايش موج سركوب در سال جاري ، بر ميزان اعتراضات مردمي و كارگري و دانشجويي نيز افزوده شده است . و اين ويژگي خاص شرايط اجتماعي و سياسي ايران بعد از روي كار آمدن دولت احمدي نژاد است به اين مفهوم كه با بالا رفتن فشار و سركوب ، نه تنها از موج اعتراضات كاسته نشد بلكه بدرجاتي چشمگير بر تعداد امواج گسترده اعتراضات افزده شده است. در يكساله گذشته از اين جنبه كه جنبش عظيم كارگري با اقشار مختلف از جمله زنان و دانشجويان و كليه اقشار ميهنمان پيوند ميخورد حائز اهميت بود .
كرونولوژى كوتاه اعتراضات كارگرى
- در فروردين ماه كارگران به جان آمده از اخراجهاي بي رويه، قوانين كار كه بر ضد منافع كارگران تدوين شده بود، و نسبت به حقوق و مزاياي خود كه ماهها به تعويق افتاده اعتراض كردند، كارگران اغلب كارخانهها درشهرهاي مختلف با خانوادههايشان با بستن جادههاي مواصلاتي ، تجمع در جلوي درب كارخانهها، تجمع جلوي فرمانداري و يا استانداري و يا در مقابل مجلس ارتجاع و همچنين تجمع در جلوي دفتر پاسدار احمدي نژاد براي بدست آوردن حقوق خود تلاش ميكردند.
- در ارديبهشت ماه با تظاهرات پر شور روز جهاني كارگر از جانب كارگران ميهنمان مواجه بوديم. روز 11 ارديبهشت ، 100.000هزار كارگر از نقاط مختلف كشور بي توجه به هزاران مامور ضدشورش و نيروهاي انتظامي، در خيابان طالقاني، ساختمان وزارت كار، سازمان تامين اجتماعي، دفتر مركزي ايران برك و مقابل دفتر شركت واحد اتوبوسراني تجمع كردند، عليرغم اميال رژيم براي سوء استفاده از روز كارگر براي مقاصد هستهاي، شعار ميدادند، امنيت شغلي و اعتصاب حق مسلم ماست، و وزير كار بايد استعفا دهد. اين تجمع بزرگ از طرف جامعه زنان و دانشجويان دانشگاههاي مختلف پشتيباني ميشد.
تجمع كارگران و راهپيمايي آنان با درگيري و دستگيري بسياري از كارگراني كه با باطوم برقي، نيروهاي ويژه ضد شورش و مامورين انتظامي بيهوش شده بودند، به پايان رسيد.
- در تيرماه بيش از 263 مورد حركت اعتراضي كارگران به سياستهاي وزارت كار ، اخراجهاي بي رويه كارگران و پايين بودن ميزان حقوق و همچنين قرادادهاي موقت كار و عدم حمايت از كارگران شكل گرفت .
- مرداد، تلاش گسترده كارگران ،رانندگان و اعضاي سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني در مقاومت براي دستيابي به حقوق از دست داده و پايداري منصور اسانلو در زندان بود كه به نتيجه رسيد و روز18مرداد، رئيس سنديكاي شركت وا حد از زندان آزاد شد.
ـ در شهريور ماه ، اعتصاب قهرمانانه بيش از 30هزار نفر از كارگران شركت ايران خودرو ديزل پس از به آتش كشيدن چند دستگاه اتوبوس، پس از اعتصاب غذا و سرانجام خودكشي دو تن از كارگران در نيمه دوم شهريور ماه به سر انجام رسيد و كارگران به خواسته هاي خود رسيدند.
- در آبان ماه ، اعتراض و تحصن كارگران غيور نساجي شاهو سنندج بود كه در زمان سفراحمدي نژاد به كردستان ، دست به اعتراض زدند .
- در دي ماه ، جمعي از كارگران شاغل در امور ترخيص در صنوف مختلف در مرز بازرگان در اعتراض به قوانين جديد ترخيص كالا از مرز بازرگان ، در مقابل مجلس تجمع كردند . بيش از 2000 نفر بر اثر اعمال اين سياست ضد مردمي بيكار شده بودند . تجمع كنندگان با در دست داشتن پلاكاردهايي اعتراض خود را مطرح ميكردند .
- بهمن ماه سالي كه گذشت ، شاهد 235حركت اعتراضي از جانب كارگران بوديم. آمار اعتراضات كارگران در بهمن ماه سال 1385 بيش از 2 برابر مجموع اعتراضات كارگران در ماههاي آذر و دي اين سال بوده است .
كارگران به جان آمده كه عمدتا بدليل عدم پرداخت ماهها حقوق خود در مقابل درب كارخانه ها، استانداريها و يا در جاده هاي پر رفت و آمد و يا در مقابل مجلس ارتجاع در تهران تجمع ميكردند، حقوق خود را مطالبه مي نمودند و تاكيد ميكردند كه تا گرفتن حق قانوني خود دست از اعتراض بر نخواهند داشت .
بهمن ، ماه اعتصاب هاي گسترده كارگران در شهر هاي مختلف كشور بود.همچنين بهمن ماه اوج گيري بحرانهاي افتصادي دولت احمدي نژاد و برملا شدن كوس رسوايي تاراج اقتصاد مملكت در ميسر پروژه هاي اتمي و تروريستي رژيم بود .كارگران ، در پي اعتراضات و اعتصابهاي گسترده كه برخي از آنها به چندين هفته و ماه مي انجاميد ، خواستار حقوق ماهها به تعويق افتاده خود و آزادي فعاليتهاي خود بودند .
- در آخرين ماه سال نيز ، كارگران قهرمان كشور همسو و همصدا با معلمان و فرهنگيان ، در اعتراضات گسترده آنان شركت جستند و فرياد آزادي سر دادند .
۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه
بی ارزش بودن رای و نظر مردم از زبان سردمداران رژیم
علی خامنه ای برای یکدست کردن و تحکیم پایه های رژیم ولایت فقیه خود که
همان استبداد مذهبی است، تیوریسینهای عصر حجری خود را به کار انداخته
است. اینکه رای مردم در رژیم جمهوری اسلامی هیچ ارزشی ندارد، حرف تازه ای
نیست؛ برگزاری انتخابات در رژیم ولایت فقیه شکل مدرن شده بیعت با حاکم
مسلمان است. اما در پاسخ به اینکه این حاکم مسلمان مشروعیت خود را از کجا
کسب می کند و چگونه قدرتش را تحکیم می بخشد، هر کدام از تیوریسینهای
حکومتی به شیوه خود برای بی ارزش دانستن رای و نظر مردم اقدام می کنند.
نفرت عمومی از علی خامنه ای و شعار علیه او باعث شده است تا آخوندهای
حکومتی رای و نظر مردم را بی ارزش بدانند. محمد تقی مصباح یزدی، یکی از
تیوریسینهای بلند مرتبه نظام ولایت فقیه در حوزه علمیه قم می گوید: "حق
حاکمیت تنها از آن خداست و دلیل عقلی و شرعی برای حاکمیت از آن کسی است
که از طرف خدا اذن داشته باشد."
اینکه دلایل فقهی امثال مصباح یزدی برای تحکیم قدرت علی خامنه ای و حاکم
شدن بر مال و جان مردم چه می تواند باشد، از کلاه شعبده آخوندهای درباری
می تواند هر حرف نا مربوطی بیرون آید. اما از نظر عقلی چگونه می توان به
مردم آگاهی که خواهان حقوق سیاسی و اجتماعی خود هستند، حقنه کرد که شخص
دزد و تبهکار و جنایت پیشه ای همچون علی خامنه ای برگزیده خداوند است و
از سوی او اذن تجاوز و آدمکشی دارد، خود پرسش بزرگی است.
از سوی دیگر، حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران
در همایش تجلیل از وزرای بسیجی دولت احمدی نژاد می گوید: "برخی تشكلها
هنوز فكر میكنند مشروعیت ناشی از رای مردم است."
به زبان دیگر، سعیدی می گوید هنوز برای بسیاری از کاربه دستان درجه دو و
سه در رژیم جمهوری اسلامی جا نیفتاده که رای و نظر مردم ارزشی ندارد و
رژیم ولی فقیه مشروعیت خود را از آنان نمی گیرد.
این بی پرده شدن نظریات و شمشیر از رو بستن برای رای و نظر مردم از یک سو
نتیجه هرچه بیشتر نظامی – امنیتی شدن رژیم است و از سوی دیگر عزم جزم
مردم در نفی ولی فقیه و رسیدن به دموکراسی و آزادی است. واگذاری پروژه
های نان و آبدار به سپاه و نهادهای امنیتی و واگذاری شریانهای اقتصادی
کشور به دست آنان باعث می شود تا عمله اکره ولی فقیه بی پرده رای و نظر
مردم را بی ارزش بنامند. زیرا آنچه رژیم ولایت فقیه بر آن استوار است،
همان نیروهای سرکوبگر و قدرت بی پرده ضرب و شتم مردم در ملاعام و دستگیری
و زندانی کردن هر آنکس که خواهان حق و حقوق سیاسی و اجتماعی خود باشد
است.
سالهاست که نیروهای سیاسی و احزاب مترقی با صدای بلند اعلام می کنند که
رای و نظر مردم در رژیم ولایت فقیه هیچ ارزشی ندارد و مضحکه های انتخابات
تنها برای شیره مالیدن سر بعضیهاست. اما اکنون خود سردمداران رژیم این
مهم را به عهده گرفته اند و اعلام می کنند که مشروعیت ولی فقیه و حاکم
مسلمان به رای و نظر مردم نیست. یعنی، مردم تنها برده ها و یا بله قربان
گوهایی هستند که هر وقت ولی فقیه بخواهد می تواند هر عملی را که بتواند
برسر آنان بیاورد.
حال طرفداران برگزاری انتخابات در رژیم و یا تغییر آن با صندوق رای چگونه
می توانند این موضوع را توضیح دهند، امری است نا ممکن که از یک طرف وقت
مردم را می گیرند و از سوی دیگر سعی ای بیهوده می کنند. تنها چاره کار،
برانداختن رژیم ولایت فقیه و برقراری نظامی است که در آن رای و نظر مردم
مبنای مشروعیت باشد.
جعفر پویه
همان استبداد مذهبی است، تیوریسینهای عصر حجری خود را به کار انداخته
است. اینکه رای مردم در رژیم جمهوری اسلامی هیچ ارزشی ندارد، حرف تازه ای
نیست؛ برگزاری انتخابات در رژیم ولایت فقیه شکل مدرن شده بیعت با حاکم
مسلمان است. اما در پاسخ به اینکه این حاکم مسلمان مشروعیت خود را از کجا
کسب می کند و چگونه قدرتش را تحکیم می بخشد، هر کدام از تیوریسینهای
حکومتی به شیوه خود برای بی ارزش دانستن رای و نظر مردم اقدام می کنند.
نفرت عمومی از علی خامنه ای و شعار علیه او باعث شده است تا آخوندهای
حکومتی رای و نظر مردم را بی ارزش بدانند. محمد تقی مصباح یزدی، یکی از
تیوریسینهای بلند مرتبه نظام ولایت فقیه در حوزه علمیه قم می گوید: "حق
حاکمیت تنها از آن خداست و دلیل عقلی و شرعی برای حاکمیت از آن کسی است
که از طرف خدا اذن داشته باشد."
اینکه دلایل فقهی امثال مصباح یزدی برای تحکیم قدرت علی خامنه ای و حاکم
شدن بر مال و جان مردم چه می تواند باشد، از کلاه شعبده آخوندهای درباری
می تواند هر حرف نا مربوطی بیرون آید. اما از نظر عقلی چگونه می توان به
مردم آگاهی که خواهان حقوق سیاسی و اجتماعی خود هستند، حقنه کرد که شخص
دزد و تبهکار و جنایت پیشه ای همچون علی خامنه ای برگزیده خداوند است و
از سوی او اذن تجاوز و آدمکشی دارد، خود پرسش بزرگی است.
از سوی دیگر، حجت الاسلام علی سعیدی، نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران
در همایش تجلیل از وزرای بسیجی دولت احمدی نژاد می گوید: "برخی تشكلها
هنوز فكر میكنند مشروعیت ناشی از رای مردم است."
به زبان دیگر، سعیدی می گوید هنوز برای بسیاری از کاربه دستان درجه دو و
سه در رژیم جمهوری اسلامی جا نیفتاده که رای و نظر مردم ارزشی ندارد و
رژیم ولی فقیه مشروعیت خود را از آنان نمی گیرد.
این بی پرده شدن نظریات و شمشیر از رو بستن برای رای و نظر مردم از یک سو
نتیجه هرچه بیشتر نظامی – امنیتی شدن رژیم است و از سوی دیگر عزم جزم
مردم در نفی ولی فقیه و رسیدن به دموکراسی و آزادی است. واگذاری پروژه
های نان و آبدار به سپاه و نهادهای امنیتی و واگذاری شریانهای اقتصادی
کشور به دست آنان باعث می شود تا عمله اکره ولی فقیه بی پرده رای و نظر
مردم را بی ارزش بنامند. زیرا آنچه رژیم ولایت فقیه بر آن استوار است،
همان نیروهای سرکوبگر و قدرت بی پرده ضرب و شتم مردم در ملاعام و دستگیری
و زندانی کردن هر آنکس که خواهان حق و حقوق سیاسی و اجتماعی خود باشد
است.
سالهاست که نیروهای سیاسی و احزاب مترقی با صدای بلند اعلام می کنند که
رای و نظر مردم در رژیم ولایت فقیه هیچ ارزشی ندارد و مضحکه های انتخابات
تنها برای شیره مالیدن سر بعضیهاست. اما اکنون خود سردمداران رژیم این
مهم را به عهده گرفته اند و اعلام می کنند که مشروعیت ولی فقیه و حاکم
مسلمان به رای و نظر مردم نیست. یعنی، مردم تنها برده ها و یا بله قربان
گوهایی هستند که هر وقت ولی فقیه بخواهد می تواند هر عملی را که بتواند
برسر آنان بیاورد.
حال طرفداران برگزاری انتخابات در رژیم و یا تغییر آن با صندوق رای چگونه
می توانند این موضوع را توضیح دهند، امری است نا ممکن که از یک طرف وقت
مردم را می گیرند و از سوی دیگر سعی ای بیهوده می کنند. تنها چاره کار،
برانداختن رژیم ولایت فقیه و برقراری نظامی است که در آن رای و نظر مردم
مبنای مشروعیت باشد.
جعفر پویه
شعری از آقای بهمن بهرامی
خاک گلگونت شده مأوای هر زاغ و زغن ای دریغا ای وطن
کودکانت کشــته افتادند در دشت و دمن ای دریغا ای وطن
کودکانت کشــته افتادند در دشت و دمن ای دریغا ای وطن
قامت ســرو جوانان دلیرت شـد به دار زین تعدی ای هوار
زاشک پاک مادران سیراب شد باغ و چمن ای دریغا ای وطن
زاشک پاک مادران سیراب شد باغ و چمن ای دریغا ای وطن
نو جوانان غیورت در چَه زندان اسیر در جوانی گشته پیر
همچو پیران مو سفید و چهره پر چین وشکن ای دریغا ای وطن
همچو پیران مو سفید و چهره پر چین وشکن ای دریغا ای وطن
گشته مدفون صدهزاران پیکر زخمی و بی نام و نشان صد هزاران نو جوان
عاشقان بی مزارند این عزیزان شهید بی کفن ای دریغا ای وطن
عاشقان بی مزارند این عزیزان شهید بی کفن ای دریغا ای وطن
ناکسان چون زخم ناسوری تمام پیکرت پوشیده اند خون تو نوشیده اند
نیشتر باید برین زخم پر از پرک و عفن ای دریغا ای وطن
نیشتر باید برین زخم پر از پرک و عفن ای دریغا ای وطن
میکنند از نام زیبایت وطن بیگانگی گم شده فرزانگی؟
برده اند از یاد دوران شکوه و فر و تارخ وزمن ای دریغا ای وطن
برده اند از یاد دوران شکوه و فر و تارخ وزمن ای دریغا ای وطن
با فریب عدل شد ملت به مقتل رهنمون کاخ عدلت واژگون
زآتش بیداد سوزد پیر و برنا،مرد و زن ای دریغا ای وطن
زآتش بیداد سوزد پیر و برنا،مرد و زن ای دریغا ای وطن
از چه رو کردی روا بر ما تو ای ایزد عذاب؟ ده مرا یارب جواب
از چه رو باید بسوزد ملتی اینسان به اندوه ومهن ای دریغا ای وطن
از چه رو باید بسوزد ملتی اینسان به اندوه ومهن ای دریغا ای وطن
سوخت امّیدم ازین نا مردمی بر باد شد بر وطن بیداد شد
طاقت و صبر و تحمل تاق شد اندر بدن ای دریغا ای وطن
طاقت و صبر و تحمل تاق شد اندر بدن ای دریغا ای وطن
خیز و خاکستر به سر کن، اشک از دیده روان بر وطن این نوحه خوان
ای دریغا ای دریغا ای دریغا ای وطن ای دریغا ای وطن
(بهمن بهرامی)
ای دریغا ای دریغا ای دریغا ای وطن ای دریغا ای وطن
(بهمن بهرامی)
۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
بیانیۀ گروهی از زندانیان سیاسی در سالروز ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگـــر
در آستانۀ ۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر، گروهی از زندانیانِ سیاسیِ ضمن گرامیداشتِ روز کارگر و انتقاد از وجود تبعیض و بیعدالتی و سرکوب در کشور، خواستار حمایت از کارگران کشور در روزِ جهانی کارگر و حضور در تجمعاتِ آنان شدند.
به گزارش سامانه خبری فعالین حقوق بشر و دموکراسی در ایران، جمعی از زندانیان سیاسی که بیانیۀ روز کارگر را صادر کرده اند، ضمن اشاره به این نکته که "امروز در کلیه کشورهای توسعه یافته حتی در کشورهای در حال توسعه عدالت و آزادیهای اجتماعی حقوق شهروندی کار برای همه ،تنظیم اوقات فراغت ،بیمهای اجتماعی ،بیکاری جزء لاینفک زندگی اجتماعی و حقوق اولیه آنها است"، خاطرنشان کرده اند "مبارزات کارگران عدالت خواه و زحمت کش کشور ما برای کسب عدالت ،آزادی ،حق انتخاب شغل ،تشکیل صنوف اتحادیه و سندیکاهای کارگری و محدودیت ساعت کاری یک وعده کار برای همه که بتوانند زندگی روزمره خود و خانواده را بچرخانند سالهاست در برابر مستبدهای حاکم در کشورمان ادامه دارد."
بیانیۀ زندانیانِ سیاسی ادامه می دهد "تاکنون تنها پاسخی که رژیم های حاکم به این خواسته های بر حق ملت ما داده اند سرکوب بوده است و شاهد آن زندانی شدن منصور اسانلو رئیس سندیکای کارگری شرکت واحد است که در زندانها دست از سر او برنداشته و هر روز او را به جایی منتقل می کنند. "
آنها در پایان خاطرنشان ساخته اند "ما این روز بزرگ را به تمامی کارگران جهان بویژه کارگران ایران وسندیکای شرکت واحد به رهبری منصور اسانلو تبریک می گوییم و امیدواریم که با تلاش پیگیر مردم ایران، روزی ما هم به آزادیهای سیاسی ،اجتماعی دست یابیم و از عموم ملت ایران برای حمایت از کارگران در روز جهانی کارگر، ۱۱ اردیبهشت ماه در تهران و شهرستانها به خیابانها آمده و اعتراضات گسترده خود را به بی عدالتی ،فقر،اخراجهای گسترده و سلب حقوق اولیه کارگران ایران ابراز دارند ."
لازم به ذکر است تعدادی از تشکل های کارگریِ حامیِ جنبشِ سبز، در صدد برگزاری مراسمی در روز جهانی کارگر ساعت ۱۷ در مقابل وزارت کار در تهران و اداره کار در شهرستانها هستند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۷, سهشنبه
بيانيه رسمي شماره 1 شورای برگزاری مراسم روز جهانی كارگر سال 89
(شنبه - يازده ارديبهشت- تهران ،ساعت 5 عصر ، مقابل وزارت كار )
كارگران، معلمان، دانشجويان، پرستاران، مزدبگيران !
زنان و مردان و عموم مردم آزادايخواه!
روز جهاني كارگر ( يازده ارديبهشت) ،روز اول ماه مه در امسال ،روز تلفيق
خواسته ها و مطالبات دموكراتيك و آزاديخواهانه با مطالبات اقتصادي و
سياسي همه ي ماست.
بدون گره خوردن مطالبات اقتصادي ما از طريق قدرت طبقاتي و متشكل ما، با
خواسته هاي آزاديخواهانه و دموكراتيك، اعتراضات ما تنها و تنها تبديل به
ابزاري براي به قدرت رسيدن گروه و جناحي ديگر از جناح هاي سرمايه داري
خواهد بود. برابري اقتصادي و برابري اجتماعي- سياسي بدون يكديگر از مفهوم
تهي خواهد شد. امسال در روز جهاني كارگر، ما بر عليه فقر، نا برابري ،
سطح پايين دستمزدها ،حقوق هاي معوقه،عدم امنيت شغلي ،حذف سوبسيد ها(طرح
هدفمند كردن يارانه ها )، سركوب هاي سياسي و اجتماعي و در يك كلام سركوب
كرامت انساني خود به اعتراض بر خواهيم خواست.
در روز جهاني كارگر سال 89 (شنبه ،يازده ارديبهشت)، مهمترين خواسته ها و
مطالبات عمومي مردم و به ويژه مطالبات كارگري ِ زير(كه خلاصه ي مطالبات و
از عمده ترين خواسته هاي كارگري ميباشند)، در شعارها و خواسته هاي ما و
در همه جا مطرح خواهد شد و تلاش ما كارگران بر اين خواهد بود كه نه تنها
در مراسم هاي اين روز ،بلكه پس از آن و در هر جا و هر زمان و بيش از پيش
براي تحقق اين خواسته ها دست به مبارزات خستگي ناپذيربزنيم.
1- ما خواستار آزادي فوري و بدون قيد وشرط تمامي زندانيان سياسي ( اعم از
زندانيان كارگري و معلمان، دانشجويان، زنان فعالين حقوق كودك ، روزنامه
نگاران) و تمامي زندانيان عقيده و بيان و تمامي زندانيان حوادث
اخيرهستيم. اعتراض و آزادي بيان جزو حقوق ابتدايي و مسلم مردم است. تمامي
احكام قضايي صادره براي فعالي سياسي- اجتماعي و كارگري لغو و تعقيب قضايي
عليه آنان متوقف بايد گردد.
2- آزادي تشكل هاي مستقل طبقاتي، آزادي انجمن ها، تحزب، اعتراض و اعتصاب
و آزادي مطبوعات و آزادي بيان و انديشه، حق مسلم انساني ماست. ما براي
كسب اين حقوق و مطالبات دست از مبارزه برنخواهيم داشت.
3- تعيين حداقل دستمزد 303 هزارتومان اعلام شده توسط شوراي عالي كار ،
درحاليكه خط فقر اعلام شده توسط برخي نهاد هاي رسمي حاكميت 900 هزارتومان
است، نشان از عطش بي پايان نظام سرمايه داري به استثمار هرچه بيشتر
كارگران و مزد بگيران و كسب سود هرچه بيشتر است. ما خواهان اعلام حداقل
دستمزد توسط نمايندگان مستقل كارگري و تشكل هاي مستقل آنان و براساس
حداقل هاي يك زندگي شرافتمندانه و انساني هستيم.
4- ما درمقابل طرح ضد انساني ،سود محورانه و وحشيانه ي حذف سوبسيد ها
( هدفمند كردن يارانه ها) كه چيزي جز خوش خدمتي به منافع سرمايه داري
داخلي و جهاني نيست، دست از هرگونه اعتراض و اعتصاب برنخواهيم داشت و
عموم مردم را دعوت به اعتراضات گسترده عليه هر درجه از اعمال اين اقدام
ضد مردمي مي نماييم.
5- ما ضمن تأكيد بر لزوم تأمين تمامي بازنشستگان براي داشتن يك زندگي
انساني وشرافتمندانه، خواهان برچيده شدن قوانين بردگي مدرن و روش هاي آن
از جمله قراردادهاي سفيد امضا و قراردادهاي موقت هستيم.
6- ما خواهان برخورداري تمامي افراد جامعه از آموزش، بهداشت و خدمات
عمومي رايگان هستيم.
7- ما جنبش هاي اجتماعي ديگر مانند جنبش زنان، جنبش حقوق كودك و جنبش
دانشجويي را متحد خود مي دانيم و هرگونه تعرض به آنان را تعرض به جنبش
كارگري و تجاوز به كرامت انساني ِاكثريت افراد اجتماع مي دانيم.
8- ما ضمن حمايت از كارگران مهاجر در ايران از جمله مهاجرين افغان،خود را
در صف مبارزه جهاني طبقه كارگرمي بينيم و از مطالبات و خواسته هاي تمامي
كارگران جهان حمايت مي كنيم. همچنين ما خواستار آن هستيم كه روز اول ماه
مه، تعطيلي رسمي اعلام شود و هرگونه ممنوعيت اجراي مراسم در اين روز ملغي
گردد.
زنده باد همبستگي جهاني طبقه ي كارگر-5/2/89
( 1may1389@gmail.com ) شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر – سال89
زمان و مكان برنامه :
شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر سال 89 با لحاظ كردن امكانات زماني
و مكاني مختلف ،ضمن دعوت از ديگر افراد و گروه هايي كه به دليل تاخير ما
در اعلام برنامه و به دليل عدم انسجام و برنامه اي از پيش تعيين
شده ،زمان ها و مكان هاي احتمالي ديگري را براي مراسم اين روز پيشنهاد
كرده بودند ، اعلام ميكند ما كارگران ،مستقل از هرگونه مطالبات و برنامه
هايي كه هر گروه يا گرايش فكري- سياسي اعلام نموده است ،با طرح مطالبات و
شعارهاي مستقل خود (از جمله مطالبات ِهشت گانه ي فوق )،در روز شنبه يازده
ارديبهشت ،بدين ترتيب گرد هم خواهيم امد و مطالبات خود را فرياد خواهيم
زد :
مراسم روز جهاني كارگر: تهران – ساعت 5 عصر – خيابان آزادي، مقابل وزارت
كار و سپس راهپيمايي به سمت ميدان انقلاب (عبور از مسير خيابان هاي
خوش ،رودكي، نواب،اسكندري ،جمالزاده – ميدان انقلاب ) و در شهرستان ها در
مقابل ادارات كار يا مكان هاي منتخب خود كارگران و در ساعاتي كه اعلام
مينمايند.
كارگران، معلمان، دانشجويان، پرستاران، مزدبگيران !
زنان و مردان و عموم مردم آزادايخواه!
روز جهاني كارگر ( يازده ارديبهشت) ،روز اول ماه مه در امسال ،روز تلفيق
خواسته ها و مطالبات دموكراتيك و آزاديخواهانه با مطالبات اقتصادي و
سياسي همه ي ماست.
بدون گره خوردن مطالبات اقتصادي ما از طريق قدرت طبقاتي و متشكل ما، با
خواسته هاي آزاديخواهانه و دموكراتيك، اعتراضات ما تنها و تنها تبديل به
ابزاري براي به قدرت رسيدن گروه و جناحي ديگر از جناح هاي سرمايه داري
خواهد بود. برابري اقتصادي و برابري اجتماعي- سياسي بدون يكديگر از مفهوم
تهي خواهد شد. امسال در روز جهاني كارگر، ما بر عليه فقر، نا برابري ،
سطح پايين دستمزدها ،حقوق هاي معوقه،عدم امنيت شغلي ،حذف سوبسيد ها(طرح
هدفمند كردن يارانه ها )، سركوب هاي سياسي و اجتماعي و در يك كلام سركوب
كرامت انساني خود به اعتراض بر خواهيم خواست.
در روز جهاني كارگر سال 89 (شنبه ،يازده ارديبهشت)، مهمترين خواسته ها و
مطالبات عمومي مردم و به ويژه مطالبات كارگري ِ زير(كه خلاصه ي مطالبات و
از عمده ترين خواسته هاي كارگري ميباشند)، در شعارها و خواسته هاي ما و
در همه جا مطرح خواهد شد و تلاش ما كارگران بر اين خواهد بود كه نه تنها
در مراسم هاي اين روز ،بلكه پس از آن و در هر جا و هر زمان و بيش از پيش
براي تحقق اين خواسته ها دست به مبارزات خستگي ناپذيربزنيم.
1- ما خواستار آزادي فوري و بدون قيد وشرط تمامي زندانيان سياسي ( اعم از
زندانيان كارگري و معلمان، دانشجويان، زنان فعالين حقوق كودك ، روزنامه
نگاران) و تمامي زندانيان عقيده و بيان و تمامي زندانيان حوادث
اخيرهستيم. اعتراض و آزادي بيان جزو حقوق ابتدايي و مسلم مردم است. تمامي
احكام قضايي صادره براي فعالي سياسي- اجتماعي و كارگري لغو و تعقيب قضايي
عليه آنان متوقف بايد گردد.
2- آزادي تشكل هاي مستقل طبقاتي، آزادي انجمن ها، تحزب، اعتراض و اعتصاب
و آزادي مطبوعات و آزادي بيان و انديشه، حق مسلم انساني ماست. ما براي
كسب اين حقوق و مطالبات دست از مبارزه برنخواهيم داشت.
3- تعيين حداقل دستمزد 303 هزارتومان اعلام شده توسط شوراي عالي كار ،
درحاليكه خط فقر اعلام شده توسط برخي نهاد هاي رسمي حاكميت 900 هزارتومان
است، نشان از عطش بي پايان نظام سرمايه داري به استثمار هرچه بيشتر
كارگران و مزد بگيران و كسب سود هرچه بيشتر است. ما خواهان اعلام حداقل
دستمزد توسط نمايندگان مستقل كارگري و تشكل هاي مستقل آنان و براساس
حداقل هاي يك زندگي شرافتمندانه و انساني هستيم.
4- ما درمقابل طرح ضد انساني ،سود محورانه و وحشيانه ي حذف سوبسيد ها
( هدفمند كردن يارانه ها) كه چيزي جز خوش خدمتي به منافع سرمايه داري
داخلي و جهاني نيست، دست از هرگونه اعتراض و اعتصاب برنخواهيم داشت و
عموم مردم را دعوت به اعتراضات گسترده عليه هر درجه از اعمال اين اقدام
ضد مردمي مي نماييم.
5- ما ضمن تأكيد بر لزوم تأمين تمامي بازنشستگان براي داشتن يك زندگي
انساني وشرافتمندانه، خواهان برچيده شدن قوانين بردگي مدرن و روش هاي آن
از جمله قراردادهاي سفيد امضا و قراردادهاي موقت هستيم.
6- ما خواهان برخورداري تمامي افراد جامعه از آموزش، بهداشت و خدمات
عمومي رايگان هستيم.
7- ما جنبش هاي اجتماعي ديگر مانند جنبش زنان، جنبش حقوق كودك و جنبش
دانشجويي را متحد خود مي دانيم و هرگونه تعرض به آنان را تعرض به جنبش
كارگري و تجاوز به كرامت انساني ِاكثريت افراد اجتماع مي دانيم.
8- ما ضمن حمايت از كارگران مهاجر در ايران از جمله مهاجرين افغان،خود را
در صف مبارزه جهاني طبقه كارگرمي بينيم و از مطالبات و خواسته هاي تمامي
كارگران جهان حمايت مي كنيم. همچنين ما خواستار آن هستيم كه روز اول ماه
مه، تعطيلي رسمي اعلام شود و هرگونه ممنوعيت اجراي مراسم در اين روز ملغي
گردد.
زنده باد همبستگي جهاني طبقه ي كارگر-5/2/89
( 1may1389@gmail.com ) شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر – سال89
زمان و مكان برنامه :
شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر سال 89 با لحاظ كردن امكانات زماني
و مكاني مختلف ،ضمن دعوت از ديگر افراد و گروه هايي كه به دليل تاخير ما
در اعلام برنامه و به دليل عدم انسجام و برنامه اي از پيش تعيين
شده ،زمان ها و مكان هاي احتمالي ديگري را براي مراسم اين روز پيشنهاد
كرده بودند ، اعلام ميكند ما كارگران ،مستقل از هرگونه مطالبات و برنامه
هايي كه هر گروه يا گرايش فكري- سياسي اعلام نموده است ،با طرح مطالبات و
شعارهاي مستقل خود (از جمله مطالبات ِهشت گانه ي فوق )،در روز شنبه يازده
ارديبهشت ،بدين ترتيب گرد هم خواهيم امد و مطالبات خود را فرياد خواهيم
زد :
مراسم روز جهاني كارگر: تهران – ساعت 5 عصر – خيابان آزادي، مقابل وزارت
كار و سپس راهپيمايي به سمت ميدان انقلاب (عبور از مسير خيابان هاي
خوش ،رودكي، نواب،اسكندري ،جمالزاده – ميدان انقلاب ) و در شهرستان ها در
مقابل ادارات كار يا مكان هاي منتخب خود كارگران و در ساعاتي كه اعلام
مينمايند.
بیانیه كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها:
در آستانه روز كارگر ياد شهدای كارگر كه در راه آزادی به شهادت رسيدند راگرامی بداريم.در آستانه روز كارگر ياد شهداي كارگر كه در راه آزادي در جريانات اخير پس از انتخابات به شهادت رسيدند را گرامي بداريم،اسامي زير ,اسامي شهداي راه آزادي است كه درحوادث پس ازانتخابات درسال 88به شهادت رسيدند , با گلباران مزار آنها در بهشت زهرا يادشان را درآستانه روزكارگر گرامي بداريم:
1.محمود رئيسي نجفي كارگر
2.بهمن جنابي خوش ,19 ساله ,كارگر لوله كش و تاسيسات لوازم برقي
3.احمد نجاتي , فرزند علي , 22 ساله , كارگر كه با ضربات باطوم به شهادت رسيد
4.سجاد قائد رحمتي , اهل درود لرستان , كا رگر
5.حسين اختر زند , اهل اصفهان , كارگر
6.فرزاد جشني 19 ساله , فرزند جعفر , اهل ايلام , كه براي كا ر به تهران رفته بود .
7.ابوالفضل عبدللهي , برق كار , بر اثر اصابت گلوله به سر ش به شهادت رسيد
8.سعيد عباسي , 28 ساله , در اثر شليك گوله جانيان به شهادت رسيد
9.ميثم عبادي , 17 ساله , كارگر فرش فروش در فلكه صادقيه با اصابت گلوله
به شكمش به شهادت رسيد
10. عباس ديسناد , كارگر بازاري , 48 ساله در اثر ضربات باتون بر سرش به
شهادت رسيد
كانون حمايت از خانواده جان باختگان و بازداشتي ها.
========================
برده داری به سبک حکومت اسلامی :بکارگیری زندانیان پروژه ای سنندج در
امورات شخصی قضات دادگستری، نیروهای اطلاعات و مسوولان زندان مرکزی سنندج، زندانیان قسمت پروژه را در امورات شخصی و خانوادگی خویش به کار می گمارند و از آنان بهره برداری شخصی می کنند. زندانیان پروژه ای به افرادی اطلاق می شوند که بخشی از دوران محکومیت خود را در قبال امتیازات ویژه از جمله
مرخصی های پی در پی، با کار یدی در امورات مربوط به زندان سپری می کنند.
این افراد معمولا پس از تحمل نیمی از حبس خود، درخواست پروژه می نمایند و
پس از تائیدیه ی شورای زندان و قاضی پرونده، وثیقه ای به میزان مدت حبس
باقیمانده ی وی در دادگستری بازداشت می کنند و زندانی را در محوطه ی
زندان یا قسمت اداری و یا در بخش موسوم به پروژه واقع در جنب پادگان به
کار می گمارند. در عوض برخی شب ها و معمولا روزهای پنجشنبه و جمعه تنها
با یک امضا از سوی رییس پروژه یا رییس زندان یعنی بدون طی مراحل بروکراسی
دست و پا گیر دادگستری می توانند در جمع خانواده های خود حضور یابند.
سیاست " پروژه " برای کاهش هزینه ی کل زندان ها و جبران بخشی از اعتبارات
تخصیصی از منابع داخلی برای تامین هزینه ی زندانیان، توسعه ی زندان ها و
کاهش هزینه های قسمت اداری از سوی دولت طرح و برنامه ریزی شده است اما
قضات دادگستری، نیروهای امنیتی و وابسته به اطلاعات و روسای زندان ها از
زندانیان پروژه ای در انجام امورات شخصی خود بهره برداری و از آن ها در
کارهایی چون نقاشی ساختمان منازل خود، کارگری و بنایی، حمل وسایل خانگی،
خرید وسایل مورد نیاز منزل و ... استفاده می کنند.
۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه
آقا زاده ها کجا هستند؟
چندی پیش یکی از رسانههای نزدیک به جناح حاکم ادعا کرده بود که تعداد زیادی از آقازادهها و فرزندان بزرگان نظام در خارج از کشور به سرمیبرند. خبرنگارخودنویس در دوبی به بررسی این خبر پرداخته است، چه بسیاری از اقوام و خویشان این گروه در کشوری جمع شدهاند که مدعی جزایرسهگانه ایران در خلیج فارس است.
حضور دختر حداد عادل و باجناق مجتبی خامنهای در ایالات متحده نمیتواند
بدون اطلاع ولی نصر، مشاور دولت آمریکا باشد. بر اساس گزارشهای رسیده،
دختر آیتالله شاهرودی نیز در ایالات متحده آمریکا زندگی میکند.
لیلا، دختر سید محمد خاتمی در بوستون دیده شده است، البته دختر دیگر سید
محمد خاتمی در سالهای اخیر در ایتالیا زندگی میکرده است.
بر اساس همین گزارش، دختر رضا خاتمی نیز در انگلیس زندگی میکند.
خانواده لاریجانی نیز سهم خود را آقازادههای مسافر دارند. بنا به
شنیدهها، دختران علی و جواد لاریجانی در اسکاتلند درس میخواندهاند.
پسر جواد و دختر فاضل لاریجانی نیز به کانادا رفتهاند.
بنا به خبرهای پیشین، یکی از پسران آیتالله مصباح یزدی نیز در کانادااست.
مهدی هاشمی اما پر سر و صداترین آقا زاده مورد بحث هم در دوبی و هم در
انگلیس دیده شده است.
همچنین، برادر عزتالله ضرغامی، رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دوبی
سکونت دارد.
بر اساس همین گزارش برادر حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح در دوبی، پسر محسن رضایی در آمریکا، برادر رحیم صفوی در انگلستان، دامادمحمدی گلپایگانی در دوبی و پسر ناطق نوری هم در دوبی زندگی میکنند.
بسیاری از فرزندان معاونان دولتهای پیشین نیز در اندونزی و مالزی سکونت
دارند.
حضور دختر حداد عادل و باجناق مجتبی خامنهای در ایالات متحده نمیتواند
بدون اطلاع ولی نصر، مشاور دولت آمریکا باشد. بر اساس گزارشهای رسیده،
دختر آیتالله شاهرودی نیز در ایالات متحده آمریکا زندگی میکند.
لیلا، دختر سید محمد خاتمی در بوستون دیده شده است، البته دختر دیگر سید
محمد خاتمی در سالهای اخیر در ایتالیا زندگی میکرده است.
بر اساس همین گزارش، دختر رضا خاتمی نیز در انگلیس زندگی میکند.
خانواده لاریجانی نیز سهم خود را آقازادههای مسافر دارند. بنا به
شنیدهها، دختران علی و جواد لاریجانی در اسکاتلند درس میخواندهاند.
پسر جواد و دختر فاضل لاریجانی نیز به کانادا رفتهاند.
بنا به خبرهای پیشین، یکی از پسران آیتالله مصباح یزدی نیز در کانادااست.
مهدی هاشمی اما پر سر و صداترین آقا زاده مورد بحث هم در دوبی و هم در
انگلیس دیده شده است.
همچنین، برادر عزتالله ضرغامی، رییس صدا و سیمای جمهوری اسلامی در دوبی
سکونت دارد.
بر اساس همین گزارش برادر حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح در دوبی، پسر محسن رضایی در آمریکا، برادر رحیم صفوی در انگلستان، دامادمحمدی گلپایگانی در دوبی و پسر ناطق نوری هم در دوبی زندگی میکنند.
بسیاری از فرزندان معاونان دولتهای پیشین نیز در اندونزی و مالزی سکونت
دارند.